Chris pow:
_دزد،دزد...اینجا دزد هست،وسایلم رو دزدیده لطفا کمک کنید
با شنیدن صدای دادی وسایل دستمو گذاشتم زمین و بلند شدم به اطراف نگاه کردم.
صداش خیلی بلند بود نمی تونست خیلی دور باشه.همین که نگاهمو اطراف چرخوندم با پیر زنی رو به رو شدم که دستاشو به زانو هاش می کوبید و داد می زد.
زودی به طرفش پا تند کردم که بفهمم مسئله چیه.
به هر حال به موضوع ساده ای بنظر نمی رسید و منم نمی تونستم به همین سادگی بیخیال شم.
بهرحال این خوی گرگی من بود که نمی تونستم به سادگی بیخیال هر چیزی شم.+چیزی شده؟کمکی از دستم میاد؟
پیر زن با دیدنم خوشحال برگشت و دستاشو روی بازوم گذاشت.
_پسرم خدا تو رو فرستاد؟اون مرد سیاه پوش جلو، وسایلم رو دزدیده.
با گفتنش سرمو بالا آوردم و به اطراف نگاه کردم که مرد سیاه پوشی رو دیدم که خیلی سریع می دوید.
ولی خب،اون که نمی تونست از یه گرگ نگهبان سریع تر بدوه،می تونست؟
خب می خوستم اینو امتحان کنم.
حیف،امروز قول داده بودم قاطی هیچ دردسری نشم.همونجا دست پیر زن رو ول کردم و تبدیل شدم و زود دویدم تا به مرده برسم.
فقط چند ثانیه طول کشید تا به مرد که حدود ۵۰۰-۶۰۰ متری ازم دور بود برسم و بعدش،اون داشت زیر پنجه هام جون می داد.بعد چند دیقه اهالی شهر اونجا جمع شدن تا اون رو از دستم مثلا نجات بدن.
خب من وقتی عصبانیت کورم می کرد نمی دونستم دارم چیکار می کنم.
اینم یکی از اون لحظه ها بود که کور شده بودم.بالاخره با زور بقیه دست از کارم کشیدم و عقب رفتم و تبدیل شدم و بالاخره تونستم ببینم چه دسته گلی به آب دادم.
وضع مرد واقعا خراب بود.
ولی می خواست دزدی نمی کرد.
من بین مردم معروف بودم.همین که برگشتم به عقب با چشمای پر از شیطنت هانا رو به رو شدم.
دستمو به سرم کوبیدم و زمزمه کردم:_وای،بدبخت شدم.
و شروع به دویدن کردم.
واقعنم بدبخت شده بودم.
معلوم نبود هانا این بار چی ازم می خواد در قبال بسته نگه داشتن دهنش.داشتم می دویدم که یاد کیف پیر زنه افتادم و دوباره دستمو به سرم کوبیدم.
انگار امروز روز شانسم نبود.
دوان دوان برگشتم و کیف رو از رو زمین قاپیدم و زود به طرف مقابل دویدم که هرچه سریعتر کیفو پس بدم و برم مخفی شم تا هانا پیدام نکنه._بفرمایید مادر جان،اینم کیف شما!
پیر زن دستشو به صورتم کشید و لبخندش باز شد.
با این که توی دردسر افتاده بودم ولی همین برام کافی بود.
دیدن لبخند مردم.
چیزی که بخاطرش هر کاری رو انجام می دادم.
![](https://img.wattpad.com/cover/374521652-288-k520038.jpg)
CZYTASZ
bloody Werewolf [ Chanmin ]
Wampiry-چی میشه وارث وینستون ها نخواد با یک خون آشام دیگه ازدواج کنه و ادامه نسل بده؟ و چی میشه دقیقا دل به دشمنش ببنده؟ Couple:chanmin,hyunlix,minsung,girl×boy. Gerne:romance,vampire,werewolf,angst.