"پس از این به بعد من مسترِ توعم."
مرد آلفا گفت.بتای جوان سر تکون داد و پرسید."بله آقا.. آه، مستر. ولی شما باید بدونید که من هرگز این کلمه رو پیش بقیه به زبون نمیارم."
جونگکوک لبخند خبیثانه ای زد. چیزی که توی ذهن های هردوشون می گذشت، فرسنگ ها باهم فاصله داشت.
در هر صورت نباید افکارش رو توی حالات صورتش مشخص می کرد پس با معمولی ترین لحن، لب زد."البته. هرچند من از اینکه تو من رو پیش بقیه مستر صدا کنی بدم نمیاد."
تهیونگ سرش رو به نشانه منفی تکون داد و گفت." متاسفم ولی نمی تونم توی این مورد باهاتون همکاری کنم، مستر."
'دوباره اون کلمه رو به زبون آورد و من دارم دیوونه میشم. کاش یه روز منو جونگکوک صدا کنی و من بتونم لب های غنچه شدهت رو وقتی که اسمم رو به زبون میاری ببینم."
وقتی که هردوشون نوشیدنی هاشون رو تموم کردن، جونگکوک پیشدستی کرد و مثل یک آلفای محترم، نوشیدنی هاشون رو حساب کرد.
غرغر های تهیونگ مبنی بر اینکه خودش میتونست نوشیدنیش رو حساب کنه، نادیده گرفت و با گذاشتن دستش پشت کمرِ بتا، اون رو به بیرون هدایت کرد." این برای من یه افتخاره که نوشیدنی بتایی مثل تو رو حساب کنم تهیونگ."
' بتایی مثل من؟ مگه من چمه؟"
البته که سوالش رو نپرسید. نمیدونست در جوابی که قرار بود دریافت کنه، چه چیزی بگه." دفعه بعدی رو من حساب می کنم."آلفا ابرویی بالا انداخت و بدجنسانه پرسید." دفعه بعدی؟ هومم، کیم تهیونگ داری من رو به یه قرار دعوت میکنی؟"
بتا برای بار دوم توی اون روز، میخواست سرش رو به تنها دیواری که اون اطراف وجود داشت، بکوبه.
چرا رئیسش از هر روشی استفاده می کرد تا سر به سرش بذاره؟ اون اخیرا عجیب رفتار میکرد و تهیونگ توی این پنج ماهی که مشغول به کار برای رئیسش بود، چنین رفتاری رو ازش ندیده بود.
با بیچارگی جواب داد." بله مستر، دارم شما رو به یه قرار دعوت میکنم."
***
کلید رو توی در چرخوند و وارد خونهش شد. بوی عود دارچینی به مشامش رسید و باعث شد بتا نفس عمیق تری بکشه.
سوییچ ماشینش رو روی میز گذاشت و پالتوی سنگین و کرمی رنگش رو در آورد. چند ثانیه بعد، جسمی نرمی خودش رو به پاش مالوند و باعث شد تهیونگ با لبخند عمیقی به گربه عزیزش نگاه کنه و با خم شدنش، اون رو روی دست هاش بلند کنه.
پالتو رو آویزون کرد و گربه اش رو با دو دستش نگه داشت و اون رو بالا گرفت. به گربه ای که با چشم های سبز و بزرگش بهش خیره بود، لبخند بزرگی زد و گفت." دلم برات تنگ شده بود کوچولو."
YOU ARE READING
𝙒𝙝𝙖𝙩'𝙨 𝙬𝙧𝙤𝙣𝙜 𝙬𝙞𝙩𝙝 𝙨𝙚𝙘𝙧𝙚𝙩𝙖𝙧𝙮 𝙠𝙞𝙢?!
Fanfictionwhat's wrong with secretary kim{منشی کیم چشه؟} 🏷| kookv منشی کیم، بتای خونسرد و اتو کشیدهای هست که تنها به دو چیز توی زندگیش اهمیت میده. شغلش و گربه اش، میشا. اون همیشه سعی داره از حاشیه دوری کنه و زندگی خودش رو با آرامش تمام بگذرونه؛ اما وقتی که...