black or ornage?!

136 30 6
                                    

Couple: SeKai

Genre: Dram- OmegaVerse- Mpreg?!



پاییز چه رنگی است؟سیاه یا نارنجی؟!

***

زمستان بود؟

نه...

پاییز بود.

یک پاییز سرد و تلخ.

انگار که لیمو شیرینش را قاچ کرده باشند و سهون برای خوردنش دیر رسیده باشند. باید شیرین باشد، اما تلخی لیمو شیرین کامش را تلخ می کند.

با انزجار صورتش را جمع می کند و لیمو شیرین را به بیرون تف میکند.

پاییز امسال هم همین شکلی بود.

پاییز سال پیش هم همین مزه بود.

حتی دو سال پیش نیز...

و بدتر، حتی سه سال پیش...

همگی یک طور بودند...

سرد...

تلخ بود...

سیاه بود...

خاکستری...

بوی سیگار میدادند؛ همگی!

بوی گند سیگار...!

انگارکه یک پیرمرد از کار افتاده دوره گرد، روی نیمکت پارک درست کنارش نشسته باشه و سیگار بکشد.

بوی گند سیگار کام و مشامش را تلخ و بد بو میکند و سهون را وادار به بلند شدن و دور شدن.

نگاهی به سیگار بین دو انگشتش می کند و پوزخندی می زند.

پیرمرد خودش بود.

از خودش باید چطور فرار می کرد؟

چطوری باید از روی نیمکت بلند میشد و از بوی گند سیگار دوری می کرد؟

وقتی توی ماشین، روی صندلی راننده نشسته بود و به دریای سرد و خاکستری و خروشان اینچئون نگاه می کرد؟

لعنت به این کره ای ها با این قانون و قوانین سفت و مسخره اشون.

یک دیواره دور تا دور ساحل شنی کشیده شده بود و به سهون اجازه نمیداد تا ماشینش رو روی ساحل شنی جلو و تا نزدیکی دریا ببره.

باید از دور با یک فاصله صد متری درون ماشین خفه و با شیشه های بالا کشیده می نشست و به دریا نگاه ی کرد.

دریای خاکستری لعنتی!

با بوی سیگار...!

با گرمای نامطبوع ماشین!

با هرچیزی که این پاییز رو سیاه کرده بود.

"پاییز یک مَرده سهونا"

صدای پسر از دوردست به گوشش میرسه و سهون برای دیدن پسر سرش رو می چرخونه و هیچی نمیبینه.

hedilla's oneshotsWhere stories live. Discover now