لطفا با ووت ها و کامنت هاتون بهم انرژی بدید :))
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
با صدای تلفن همراهش همراه با خم کردن سرش برای عذرخواهی به گوشه ای از باشگاه که صدای گوش خراش آهنگ کمتر بود رفت
تهیونگ : ( اتفاقی افتاده ؟ )
( رئیس هنوز اخبار رو چک نکردید ؟ یک فاجعه اتفاق افتاده )
تهیونگ : ( اگه چک کرده بودم که از تو نمیپرسیدم ... کامل توضیح بده )
( راجب برادران جئون اونها به همسرشون حمله کردند )
تهیونگ : ( چی..چی ، داری راجب چی حرف میزنی ؟ )
( رئیس مثل اینکه در حالت گرگینشون بهشون حمله ور شدن و گردنشون رو دریدن هنوز اطلاعات کافی از اتفاق به بیرون درز نکرده همه خبرنگار ها جلوی بیمارستان جمع شدن )
تهیونگ : ( سر اون دوتا خواهر چه بلایی اومده ؟ )
( متاسفانه یکیشون قبل از اینکه به بیمارستان برسه فوت کرده و خواهر دومم به شدت خون از دست داده و الان توی کماست بیدار شدن یا نشدنش کامل مشخص نیست )
تهیونگ کاملا از روحیه وحشی دو گرگینه به خصوص در حالت گرگینه ایشون باخبر بود ولی هیچ وقت حتی ذره ای این احتمال رو نمیداد که ممکنه در حدی وحشی بشن که حاضر باشن جون دیگران رو بگیرن .
با نگاهی به فرزندانش که از موقع ورودشون با افراد باشگاه راحتتر شده بودن و برخلاف چند دقیقه قبل از موضع دفاعیشون پایین اومده و راحتتر با هیونگش صحبت میکردن ترس ناگهانی به وجودش افتاد ، جئون ها با همسران خودشون که برای چندین سال باهاشون زندگی کرده بودند چنین بلایی آوردن پس چه اتفاقی می افتاد اگر که از وجود بچه های مخفی شون مطلع میشدن ؟ مطمعنا قرار نبود نه خودش و نه فرزندانش از دندان های دو گرگینه در امان باشند هر اتفاقی هم که می افتاد تا لحظه ی آخر به مخفی کردن پسرانش از دست پدرهای خودشون ادامه میداد
تهیونگ : ( هنوز پشت خطی ؟ )
( بله رئیس )
تهیونگ : ( با جئون ها چیکار کردن ؟ )
( الان توی بازداشتگاه هستن ولی به احتمال زیاد به زودی آزاد میشن )
تهیونگ : ( چطوری ؟ اونا رسما یک نفرو کشتن ... )
( بله رئیس ولی متاسفانه پس از اینهمه سال دوباره یک سلطنتی در یکی از پک ها ظاهر شده و مثل اینکه مردم پک جئون به هیچ عنوان تصمیم ندارن چیزی که به اونها اجازه میده در مقابل باقی پک ها دست بالاتر رو داشته باشن از دست بدن ... )
تهیونگ : ( حالا که حتی قتل هم نمیتونه جلوشونو بگیره زمانشه که خودم اونارو نابود کنم )
( دستورتون چیه رئیس ؟ )
تهیونگ : ( میخوام تا فردا سرتیتر خبرها به جای قتل هولناک همسران جئون ، سلطنتی بودن رئیس شرکت V باشه )
( چشم رئیس )
مطمعنن این خبر به قدری تعجب برانگیز خواهد بود که خبرنگار ها حتی برای ذره ای اطلاعات بیشتر با یکدیگر مبارزه کنند . رئیس شرکت V که انواعی از خبرها روزانه راجبش در اخبار پخش میشود ولی با یک تفاوت اساسی آن هم ناشناس بودن رئیس این شرکت فوق العاده با نفوذ در دنیای صادرات کره .
دنیای خبرها قرار بود با اخبار وجود سلطنتی سوم آن هم رئیس شرکت V منفجر شود
( رئیس میخواید که هویتتون به طور کامل آشکار بشه ؟ )
تهیونگ : ( نه هنوز زمانش نرسیده بزار اون دوتا برادر با فکر به اینکه یه دشمن آلفای جدید کسب کردن و سهام های شرکت هاشون رو دودستی به اون تقدیم کردن خودخوری کنن هنوز زمان نشون دادن چهرم نرسیده )
الان تنها نگرانیش وجود فرزندانش بودن ولی اون خیلی خوب از خودش مطمعن بود به هرحال توی این چند سال بیشترین چیزی که یاد گرفته بود مخفی کاری بود تنها مشکل برای زمانی بود که چهره اش رو توی رسانه ها پخش میکرد در اون زمان آشکار شدن وجود پسرانش و همچنین دو سلطنتی دیگر در جهان اجتناب ناپذیر بود پس برای جلوگیری از هرگونه حدس و گمانی اول باید برای خود یک آلفای قلابی دست و پا میکرد
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆پارت بعد در کانال تلگراممون آپ شده برای خوندن سریعترش لطفا عضو کانالمون بشید :))
https://t.me/world_of_your_stories
YOU ARE READING
hard revenge
Werewolf☆hard revenge ☆خلاصه داستان : چه اتفاقی برای تهیونگ بی پناه میفته اگر که معشوق هاش پس از بازی باهاش اون رو عین یک تکه آشغال دور بندازن و طوری که انگار از اول هم گذشته ای با اون نداشتن به آغوش نامزد هاشون برگردن ولی بی خبر از ثمره ی عشق معشوق کوچولوش...