part10

18 5 15
                                    

لباس صورتی رنگش رو پوشید و موهاش رو باز روی کمرش ریخت با اینکه رو وون همیشه موهاش رو مثل یه بقچه جمع می کرد ولی اون هیچ علاقه ای به این کار نداشت .
عطری که همیشه میزد تا بوی رایحه اش پنهان شه رو دوباره روی خودش خالی کرد .
کمی از پودر قرمز رنگ رو که جیسو براش اورده بود رو روی لباش پخش کرد .

+جیسو اونجایی؟؟؟

=بله سرورم !!

سونگمین از اتاقش خارج شد و جیسو با دیدن زیبایی اعجاب انگیز سرورش به حرف اومد : سرورم ...شما واقعا قراره امشب همه ی توجه ها رو روی خودتون داشته باشید !

سونگمین ریز خندید : مهم توجه یکیه جیسو!!

جیسو با شنیدن این حرف با ذوق دنبال سرورش راه افتاد : سرورم از الفایی خوشتون اومده؟؟؟

سونگمین متوجه شد که سوتی داده : نه جیسو شوخی کردم !!

جیسو بادش خالی شد : فرمانده بنگ قراره همراهیتون کنند!!!

+خوبه !!

سونگمین با دیدن چان که بیرون اقامتگاه ایستاده بود به طرفش رفت و با خنده مشتی به بازوش زد : سلام فرمانده .

چان تعظیمی کرد : سلام سرورم !!

+ماموریت خوش گذشت؟؟؟

و پشت بند حرفش چشمکی زد .

چان خنده ای کرد : سرورم من برای خوش گذرونی اونجا نبودم !

سونگمین پکر شد : یعنی دوباره نتونستی یه امگا برای خودت پیدا کنی؟؟؟

÷خیر سرورم ، من فعلا تمایلی به جفت شدن با کسی ندارم !

سونگمین حرصی از جواب چان اداش رو در آورد : مین فیعلا تیمایل ندارم!!!

چان این بار با صدای بلند خندید که البته با برگشتن نگاه متعجب خدمتکار های قصر گوگوریو به طرفشون سریع خودش رو کنترل کرد : سرورم استعداد عجیبی توی دهن کجی دارند.

+معلومه من بچه ی با استعدادی ام .

چان چیزی نگفت و پشت سونگمین قدم برداشت ، حالا می فهمید دلیل گریه های سونگمین چی بود ، خب اون حق داشت چهار سال تمام از قصر خارج نشده بود و هر کسی که جای سونگمین هم بود بی تابی می کرد و کلافه می شد .

با دقت کردن به نیم رخ زیبای سونگمین متوجه قرمزی بیش از حد لباش شد : سرورم!!

سونگمین ایستاد و به چان که فقط یه قدم از اون عقب تر بود برگشت : چیزی شده؟؟؟

÷عذر می خوام میشه لطفا اون پودر رو از روی لباتون پاک کنید؟؟؟

سونگمین اخمی کرد درسته با چان صمیمی بود ولی باز هم نباید انقدر بهش دقت می کرد : من مشکلی نمی بینم فرمانده !!!

با شنیدن لحن عصبانی سونگمین سعی کرد اشتباهی که کرده بود رو جمع کنه: بابت گستاخیم من رو عفو کنید سرورم ولی ترسیدم که ملکه دوباره از دستتون عصبانی بشن !

Shameful Loveحيث تعيش القصص. اكتشف الآن