part 6

20 4 9
                                    

آزادانه بین مردم قدم می زدند ، بدون اینکه نگران رفتار یا تک تک حرکاتشون باشند !! سونگمین آرزو می کرد که کاش جای این مردم عادی بود و مجبور نبود به خاطر امگا بودنش شب و روزش رو توی اقامتگاهش بمونه !!‌
داروی کنترل رایحه ی زیادی رو مصرف کرده بود تا کسی متوجهش نشه !!!
با دیدن فانوس ها با لبخند بزرگی دست مینهو رو کشید و به طرف رود خونه ای برد که مردم زیادی دورش بودند .

-هی داری کجا میبری منو؟؟؟

+بیا از اون فانوس ها بخریم و ارزومون رو روش بنویسیم !!!

-این کارای لوس چیه سونگمین؟؟؟؟

سونگمین ایستاد و دست مینهو رو ول کرد و با اخم به طرفش برگشت : اصلا هم لوس نیست ، خیلی بی احساسی مینهو!

مینهو که دید اصلا قرار نیست حریف زبون دراز سونگمین بشه تسلیم شد و دوباره دست سونگمین رو گرفت : باشه تسلیمم!!!

سونگمین پشت چشمی نازک کرد و هر دو این بار قدم زنان به طرف مردی که فانوس می فروخت رفتند .
جلوی فانوس ها ایستادند .

-چه رنگیش رو دوست داری؟؟؟

+سفید .

-باشه پس ، اقا یه فانوس سفید می خوام .

/میشه ۳ سکه .

-بفرمایید .

/امیدوارم آرزوتون برآورده شه!

سونگمین و مینهو احترامی به مرد گذاشتند و خواستند برند که مرد دوباره به حرف اومد : پسرا شما نمی خواین آرزوتون رو بنویسید؟؟؟

+چرا می خوایم !!!

/اون طرف قلم و جوهر هست که همه ازش استفاده می کنند .

مینهو و سونگمین با به یاد اوردن اینکه الان قلمی ندارند لعنتی به این همه حواس پرتی فرستادند و با تشکر از مرد به طرف مردمی که توی صف بودند تا بتونند ارزوشون رو بنویسند رفتند .

-چی می خوای بنویسی؟؟؟

+به تو مربوطه؟؟؟

-واقعا این رک بودن و بی ادبی انگار تو خانواده ی شما موروثیه !!!

+حرف زدنت اصلا در شانت نیست !!

-نظرت اصلا برام مهم نیست .

+نیظیرت اصلا بیرام میهیم نیست!!

سونگمین دهنش رو کج کرد و ادای مینهو رو در اورد و مینهو با شگفتی به چهره ی کیوت سونگمین خیره شد. اگه قرار بود با هر دهن کجی شاهد این وجه کیوت از پسر باشه ترجیح می داد تا اخر عمرش توسط پسر مسخره بشه!!!!

+یاااا موقع فکر کردن به من زل نزن .

-نوبتمون رسید بیا اول تو بنویس .

+برو اونور نمی خوام ببینی چی نوشتم .

مینهو چشماش رو چرخوند و پشتش رو به سونگمین کرد .

Shameful LoveHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin