part 5

70 16 18
                                    

@chanmincouple  آیدی تلگرام

ساعت ها گذشته بودو بدون هیچ حرفی به نقطه ی نامعلومی خیره شده بودن تا اینکه مینهو سکوتو شکست

-نمیخواستم اون لحظه بگم اما وقتی میدوییدی پشت سرت یه مرد غریبه دیدم که پشت سرت داره میدوئه.."

سونگمین با حرفش شک زده منتظر ادامه ی حرفش موند

-اما وقتی دید من به طرفت حرکت میکنم سریع خودشو پیچوند تو کوچه، نمیخواستم کاری کنم هنوز مطمئن نبودم دنبال تو اومده یا نه.."

دستپاچه پاهاشو تکون میدادو پوست دستشو با فشار ناخونش میخاروند
جوابی براش نداشتو سکوت کرده بود که مینهو پوفی کشید

-اه بیخیال تو که قرار نیست چیزی بهم‌ بگی"

پا شدو به سمت اشپزخونه رفت
پیشبندشو تو تنش کردو دور کمرش بست تا برای سونگمین غذا درست کنه، سونگمینم رفت داخل اشپزخونه تا بهش کمک کنه

-منم بیام کمک؟"

لبخندی زد و گوشتو داخل یخچال در اورد

-لازم نیست؛ میخوام برات یه چیز خوشمزه تدارک ببینم که انگشتاتم بخوری"

سرشو پایین آورد و خندید

-لطفا به کشتنم نده لی مینهو نمیخوام مسموم بشم"

چشم غره به سونگمین نگاهی کرد که یه اسپنک محکم نثاره ی باسن بیچاره ی سونگمین کرد

-تا باشی راجب به شیف مینهو این حرفارو نزنی کیم سونگمین نمک نشناس"

سونگمین که با دو دستاش باسنشو میمالوند گفت

-خیلی بدی دردم گرفت"

لبخند زنان چاقورو در آورد و شروع کرد به تیکه کردن گوشتا، جوری با دقت میبرید که انگار واقعا در این زمینه حرفه ای شده‌‌..
تیکه های ریز شده رو کنار گذاشت و کلی ادویه بهش اضافه کرد، سونگمین از نگاه کردن بهش لذت میبردو گشنش شده بود، شکمش شروع کرد به غارو غور کردن
که مینهو متوجهش شد

-معلومه بدجور گشنته.."

-از بس با دقت برشش میزنیو ادویه اضافه میکنی ادم هوسشو میکنه خب.‌‌."

لبخندی از رو خجالت زد

-دیدی..من تو این کار حرفه ایم دست کمم نگیر"

سونگمین با لبخندی شیطانی در جواب بهش گفت

-امیدوارم تو چیزای دیگه هم حرفه ای باشی لی مینهو شی"

با بهت زده متوقف شد و به سونگمینی که با شیطنت میخنده نگاه کرد

-ببخشید سونگمین شی حرفی که زدید منظوری داشت؟؟"

سونگمین نزدیک تر شدو در گوشش گفت

-بیخیال اینکاره نیستی به آشپزیت ادامه بده"

 Dark eyes.Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon