سیگارش رو با فندک گرون قیمت نقرهای رنگش روشن کرد و کام عمیقی ازش گرفت.
آلبومِ طراحی که توی دستش بود رو ورق زد و روی میز کنار خودش گذاشت. پاش رو روی پاش انداخت و با دقت به سن نگاه کرد.
_ شروع کنین.
با دستورش صدای باندهای روی سن بلند شد و بهترین مدلهای آلفا توی سراسر کشور روی سن مشغول راه رفتن و شو شدن.
لباسهایی که تن مدلها بود بهترین طراحی فصل بود و این باعث میشد به خوبی خودشون رو نشون بدن. میدونست که توی مراسم فردا خیلی خوب سر تیتر همهی خبرها میشه.
خاکستر سیگارش رو روی زمین ریخت و مشغول چککردن بقیه طرحها شد. لحظهای با حس چیزی که توی معدهاش زیر و رو میشد، بلند شد و با سرعت سمت دستشویی رفت و صبحونهش رو بالا آورد. حالش خیلی بد بود و دست و پاهاش میلرزید...
~فلشبک، یک ماه قبل~
درد هیت بهکل وجودش چنگ زده بود و رایحهی رز اسکاتلندیِ امگا، کل فضای اتاق رو پر کرده بود. درد لحظه به لحظه زیادتر میشد و خیسیِ پشتش رو بهخوبی حس میکرد.
_ به طراح جئون بگید بیاد دفترم، یه مشکل تو طراحیهای پاییزی وجود داره. هرچی سریعتر بیاد بهتره.
خودش رو روی صندلی انداخت و دندونهاش رو بههم فشرد و دستش رو روی عضوش فشار داد.
حرفش با باز شدن بیاجازهی درِ دفترش نصفه موند. رایحهی رات آلفای آتیشی به بینیاش خورد و تا حدودی به شل شدن عضلاتش کمک کرد. اینکه میدونست آلفا فقط بهخاطر اون اینطور میشه، باعث لذتش میشد.
با حس کم آوردن نفس لحظهای از کوک فاصله گرفت و نفس نفس زد. زبونش رو روی گردن آلفا کشید و گفت:
_ آه... آلفا میخوامت!از آلفا فاصله گرفت و سریع لباسهاش رو از تنش بیرون کشید و بهجایی که حتی نمیدونست کجاست پرتاب کرد.
تمام وسایل روی میزش رو روی زمین ریخت. روی میز داگی استیل شد و دو طرف باسنش رو با دستهاش باز کرد.
_ اون عضو لعنتیت رو بهم بده!
سوراخ امگا برق و برای دیک کینگسایز آلفا نبض میزد. آلفا انگشتش رو به نرمی داخل سوراخ امگا برد تا آمادش کنه. اما امگا سوراخش رو منقبض کرد و نالید:
_ د-دیکت تو میخوام! دیگه نمیتونم تحمل کنم...آلفا سعی کرد انگشت دومش رو وارد کنه تا تهیونگ کمتر اذیت بشه.
+ صبرکن ته. اینجوری اذیت میشی.
تهیونگ هیسی کشید و سرش رو برگردوند و با عصبانیت به آلفا نگاه کرد.
_ گفتم همین الان، حرومزاده! متوجهی حرفم نمیشی؟
YOU ARE READING
𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻 𝗟𝗶𝗴𝗵𝘁𝗲𝗿 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 | ᵗᵉˡᵐᵃ ˡᵃⁿᵈ
Fanfiction_ خودت رو حسابی خیس کردی امگا! اینقدر واسه دیکم مشتاقی؟