تولد هفت سالگی هری

2.7K 382 22
                                    

اولین جشن‌تولدی که لوئی شرکت می‌کنه، تولد 7 سالگی هریه. خانواده‌ی تاملینسون هفته‌ی‌ پیش به خونه‌ی کنار خونه‌ی هری نقل مکان کردن، و آن و جی بلافاصله با هم دوست شدن. پس بدیهیه که آن جی و پسرش، لوئیس یا همچین چیزی رو دعوت کرده تا به جشن تولد کوچک هری بیان. وقتی هری در رو باز می‌کنه، اولین چیزی که می‌بینه یه پسره که چند اینچ ازش بلندتره با چشم های آبی روشن و موهایی به رنگ کاراملی.

می پرسه:"من لوئی‌ام. تو همون پسری هستی که تولدشه؟" هری به نشانه ی تایید سرش رو تکون می‌ده و این پا و اون پا می‌کنه. به نظرش اومد اون پسر یک کم پر سر و صداس، و صادقانه، یک کم ترسناک هم بود. لوئی بهش لبخند می‌زنه و بهش یه هدیه می‌ده. قبل از این که از کنار هری بگذره و با مامان و خواهر هری سلام و احوال پرسی کنه می‌گه: "این از طرف مامانمه. اون باید تو رو دوست داشته باشه. تولدت مبارک!". جی به پایین خم می‌شه و موهای هری رو به هم می‌ریزه: "تولدت مبارک، هری." و از کنارش رد می‌شه.

نوبت کیک که می شه، لوئی بلندتر از همه می‌خونه، و وقتی هری شمع‌ها رو با یک فوت خاموش می‌کنه، بیشتر از همه دست می‌زنه. و بعداً، وقتی هری هدیه‌ای که جی و لوئی بهش دادن رو باز می‌کنه – یک ماشین کنترلی کوچولو– ، لوئی براش توضیح می‌ده که چطوری باهاش کار کنه و قول می‌ده هر روز بیاد تا همراه با هری باهاش بازی کنن. هری فکر کرد شاید لوئی به اون اندازه‌ای که فکر می‌کرد ترسناک نیست.

__________________________________________________________________

پیام مترجم: هر دو سه روز یه بار یه قسمت جدید میذارم. :دی

Because you're All I Wish | Persian TranslationWo Geschichten leben. Entdecke jetzt