سلام من لارام! *لبخند ميزنه و دستشو براتون تكون ميده*
من اين فنفيكو حدود چند ماه پيش خوندم و ازش خوشم اومد. متن پيچيده اي نداره، و پر لريه :)) *از شدت ذوق دست ميزنه*خيلي شبيه نوشته هاي من نيستش... پر لحظات فوق كيوت، اسمات، لحظات دردناك دعوا و جدايي و هپي اندينگه :))
و صد البته...
امپرگ *لبخند شيطاني*يسري هشدار ميدم تا اذيت نشين:
•لويي قبل ازآشنايي با هري دوتا بچه داره
•لويي گارسون يه كلابه (گي كلاب)
•لويي باتمه (الان احتمالاً خيلياتون اينجارو ترك كردين)
•هري تاپ (طبيعتاً اگه لويي باتم باشه هري تاپه :/)
•لويي حامله ميشه *جيغ، دست، هورا*
•اشاراتي به سقط جنين*اخم ميكنه*
•اسمات با جزئيات *كف دستاشو بهم ميماله*
•و خب، فحش:/
•آپ كردناي بينظم من:| (اين يكي خطرناكه)
❌توجه: اين داستان يه كپي از داستان اصلي توسط Ooreos هست و هرگونه كپي اصل، طرح و محتوي ممنوعه❌
All rights deserved by the author ®
TWO WORLDS||Larry Stylinson Au||Mpreg (persian translation)©
:) پانزده نفر كامنت بذارن تا شروع كنيم (:
ممنانوم
-لارا🦄💕🌈
YOU ARE READING
TWO WORLDS (Persian Translation)|Larry Stylinson|Mpreg
Fanfictionدو دنيا متفاوت كه هري و لويي يكيش ميكنن...