خو جریان این این داستان خیلی در هم و پیچیدس و یه جوریه که نه میشه گفت نه میشه نگفت ، خلاصهاش اینکه ایدهی این داستان وقتی خواب بودم به سرم زد .
نصفه شب بود و قبل خواب داشتم به یکی از صحنههایی که باید توی یکی از داستانام اضافه میشد فکر میکردم ولی هیچی به ذهنم نرسید و خوابم برد و به جاش خواب خودم و کراشم (جا داره اضافه کنم فقط یه کراشه و چون غیر قابل دسترسه بنده هنوز در جایگاه سینگل به گوری قرار دارم ) رو دیدم که یه حرکتی زدیم تو خواب ، خلاصه که خیلی جالب شد و ایدهی این داستان به سرم زد.
بخوام این داستانو توی سه عبارت توصیف کنم : کیوت ، فوقالعاده گِی ، کاپ کیک هری
یه خلاصه هم ازش بگم : هری نویسندهی سریالهای آبکی تلویزیونه و لویی ممکنه یه خواننده باشه یا شایدم پشت اون و گیتارش یه زندگی دیگه مخفی شده باش(البته به جز دو قبلهی عالمی که پشتشه)، هیچکس نمیدونه اون کیه ، حتی کسی که بزرگترین کراش ممکن رو روش داره!
می پرسید چرا؟ چون هری برعکس گستاخیای که توی نوشتههاش داره توی دنیای واقعی خیلی خجالتیه و حتی روش نمیشه به لویی سلام کنه!
پس هری به جای جمع کردن جرئتش برای سلام کردن به لویی مشغول 《هرزه نگاریِ عاشقانه 》راجع به اون میشه.این یه داستان کوتاهه و شاید با بقیه داستانای کوتاه فرق کنه ،این داستان شاید پارتای زیادی داشته باشه ولی پارتاش کوتاهن ، هنوز تصمیم نگرفتم که لیت عاپدیت کنم این داستان رو یا سریع بنویسمش و تمومش کنم چون تعداد داستانهای نصفهام خیلی شده
لطفا لری شیپرا رو تگ کنید ، شاید خوششون بیاد.ارادتمند وارنوکس
YOU ARE READING
Romantic Pornography[L.S]
Short Story[Completed] وقتی یه نویسندهی سریالهای آبکی تلویزیون روی خوانندهای که هر هفته توی بار مورد علاقش اجرا میکنه کراش داره و نمیتونه جلو بره و باهاش حرف بزنه چیکار میکنه؟ درست حدس زدید راجع بهش مینویسه! ششمین نوشته Cover by lovely @IWontBeTheOne