《لویی به میزم تکیه زد و گفت: میدونی یه فکت بامزه هست که میگه 《منهتن》 یکی از نوشیدنیهای مفید برای بدنه
نگاهش میکنم ، طرز نگاهش کمی عجیبه ، نگاهش مثل نگاه یه کرکس به یه جسده و با این نگاه نمیدونم چه قصدی داره
جلوتر میاد و میگه : هی فان فکت راجع به من : من عاشق پسرای مو فرفریم
گنگ نگاهش میکنم ، کمی عجیبه چی شد که این حرف رو زد؟
با دیدن نگاه گُنگم کنارم نشست و به صحرا اشاره کرد تا براش نوشیدنی بیاره و رو به من گفت: چیه ؟ از بازی فان فکت خوشت نمیاد؟
سری تکون دادم و در جواب گفتم: چرا ولی در حال حاضر چیزی به ذهنم نمیاد
لبخندی زد و گفت: میتونم باهاش کنار بیام ، از خودت بهم بگو》دست هری از زیر چونش در رفت و خیالبافی شیرین اینکه لویی داره باهاش حرف میزنه از بین رفت و باعث شد میز کمی تکون بخوره و کمی از نوشیدنیش روی میز بریزه
"یعنی اون یه پسر کیوت و شیرینه یا یه پسره بده؟"
هری پیش خودش فکر کرد و از نوشیدنیش خورد."فان فکت راجع به من : من به طرز وحشتناکی به تو دل بستهام و راجع بهت خیال پردازی میکنم !"
توی دلش گفت ، اخمی کرد و تا حدی هم قطره اشکی توی چشمش جمع شد.
STAI LEGGENDO
Romantic Pornography[L.S]
Storie brevi[Completed] وقتی یه نویسندهی سریالهای آبکی تلویزیون روی خوانندهای که هر هفته توی بار مورد علاقش اجرا میکنه کراش داره و نمیتونه جلو بره و باهاش حرف بزنه چیکار میکنه؟ درست حدس زدید راجع بهش مینویسه! ششمین نوشته Cover by lovely @IWontBeTheOne