Louis In Denim Jacket

1.7K 360 71
                                    

هری وارد بار شد و نگاهی به میز همیشگیش که خالی بود انداخت اما قبلش چشمش به اون مرد جوان افتاد.

"چقدر این ژاکت جین بهش میاد"

هری نگاهی مسحور شده به اون انداخت.

"اون پسر کیه؟ اونی که داره باهاش حرف میزنه"

به پسر بلوند و قد بلندی که کنارش روی اوپن کنار بار نشسته بود نگاهی انداخت.

"به نظر صمیمی میان"

پیش خودش گفت و لبخندی با استرس زد و این بار به جای میز همیشگیش به سمت اوپن رفت ، این نزدیک‌ترین فاصله‌ای بود که تا به حال نسبت بهش قرار گرفته بود.

صندلی کنار پسر بلوند رو توی دستش گرفت

" این جای کسیه؟"

با صدایی که می لرزید از پسر بلوند پرسید.

"نه ، نه راحت باش"

هری سعی کرد لبخندی بزنه و روی صندلی نشست.

"عه هری میزت تمیز نبود؟ چرا اینجا نشستی؟"

صحرا با دیدن هری کنار اوپنِ بار با تعجب پرسید.

"فقط واسه تنوعه ولی منهتن سرجاشه"

صحرا لبخندی زد و به سمت نوشیدنی‌ها رفت ، هری سعی کرد نگاهی به پسر بندازه ، یه لیوان سر خالی ویسکی توی دستش بود و بهش خیره بود و نوشیدنی رو توی لیوانش میچرخوند.

"هی ، لو منو نگاه کن ، نگران نباش تو کار درستی انجام دادی ، کار خوبی کردی که نذاشتی رابطتتون به مرحله‌ی بعدی نرفته تموم بشه"

پسر بلوند انگار داشت اون رو دل داری میداد ، هری دفترچه‌اش رو باز کرد.

"خلاصه‌ی اسمش یا لقبش 《لو》عه"

هری نوشت و به این فکر فرو رفت که اسم اون چی میتونه باشه.

"لوریس ، لوکاس ، لوک ، لعنتی هیچکدوم اینا بهش نمیخوره"

صفحه رو عوض کرد و اینا رو به صفحه‌ی جدید اضافه کرد .

"خدا کنه اسمش لویس باشه ، چون واقعا بهش میاد!"

بعد از نوشتن همه‌ی اسم‌هایی که با 《لو》شروع میشه آخر صفحه با خطی درشت نوشت و دفتر رو بست.

با تشکر از عشق خالصِ گرانقدر ، صاحب تمام صفت‌های خوب
IWontBeTheOne
بابت کاور فوق‌العادش.

Romantic Pornography[L.S]Onde histórias criam vida. Descubra agora