Green Eyes

1.5K 335 90
                                    

"هی من این آهنگ رو میشناسم ولی ... ولی ریتمش فرق کرده!  "
هری سرش رو از روی برگه‌های مالی بیرون کشید و دنبال کسی که داشت این آهنگ رو با گیتار میزد گشت.

"این امکان نداره ، خدای من!"
با دیدن لویی که گیتارش رو به دست گرفته بود و داشت باهاش میزد سر جاش یخ زد.

لویی به جای ریتم تند راک اند رول ِ آهنگ یه ریتم ملایم رو شروع کرده بود و با صدای بدون خش خودش داشت باهاش میخوند.

Hey there, Green Eyes! 
Sunshine and apple pie. 
How come you’re so shy? 
Green Eyes, 
Green Eyes.

How can I tell you that I love you 
if you just walk away? 
So I’ll just have to hang around 
and hope some day you’ll stay. 

نفس هری توی سینه‌اش حبس شده بود ، به لویی خیره مونده بود ولی لویی مثل همیشه سرش رو پایین انداخته بود و به گیتارش نگاه میکرد و به دنیای بیرون از خودش توجهی نداشت.

هری منهتنش رو روی میز رها کرد ، انعام صحرا رو روی میز گذاشت و  از بار بیرون زد.

"هری خیال پردازی بی جا نکن اون آهنگ برای تو نبود ،واقع بین باش ، واقع بین باش!"
قطره اشکی از گوشه‌ی چشمش بیرون چکید.

"اون حتی نمیدونه تو وجود داری!"
توی خیابون‌ها پرسه میزد و این رو با خودش تکرار میکرد.

"چرا ، چرا دست و پای من مقابل اون زنجیر شده؟"
خودش رو توی پارک نزدیک به خونه‌اش پیدا کرد ، روی یکی از نیمکت‌ها نشست .

"اگه اون آهنگ برای من بود ، چرا اون تا به حال جلو نیومده؟ نه ، نه بس کن هری تو واقعیت هیچی این شکلی نیست تو توی یکی از سریالات زندگی نمیکنی ،  تو توی این فانتزی‌ها تنها هستی!"

از جاش بلند شد و کلیدش رو از جیبش در آورد.

Romantic Pornography[L.S]Where stories live. Discover now