new school

588 76 7
                                    

د.ا.ن زین
امروز اولین روز دانشگاه جدید بود
به سمت دانشگاه راه افتادم دانشگاه diary of summer دانشگاهی که همه ی موجودات تو این شهر باهمن!!!

واسه همینه که امروز خیلی استرس دارم تا دوست پیدا کنم که حد اقل حوصلم سر نره
۱۵ مین بعد
خوبی دانشگاهمون اینه که لازم نیست صبحانه بخوری تو مدرسه هم صبحانه داریم و هم ناهار!!
سر یه میز نشسته بودم که یهو یک پسر با چشمای سبز اومد جلوم:میشه من اینجا بشینم؟؟
ز:حتما!!
ه:اسمت چیه؟؟
ز:من زینم اسمه تو چیه؟؟
ه:منم هریم...امممم تو ومپایر یا چیزی مثل اونایی؟؟
ز:چی نه تو چی؟؟
ه:هوووفف خدا رو شکر نه منم نیستم
ز:خوبه
از اونور پنجره دو نفر توجهمو جلب کردن
ز:اممم هری اونا کین؟
ه:اوه اونا آلیس و زک پین خواهر برادرای جون جونیه هم زک توری رو آلیس غیرتیه که میکشننت
ز:الیس جذابه!!
ه:خیلییی لامصب
ز:اون کیه؟؟
ه:ومپایر بد اخلاق و لز دانشگاه روزالی پین!!
دو نفر دیگه اونجا بودن که...یکیشون...خیلی شبیه...جولی بود؟!
ز:اونا کین؟؟
ه:اوه دختر کیوت  این دانشگاه  جولی پین!!!!
با شنیدن اسم جولی چشمام از تعجب گرد شدن.. لعنتی اون خیلی شبیه جولیه و اسمشم جولیه..مگه میشه؟؟
چشمم رو پسر بعدی موند..اون...خیلی جذاب بوددد
ز:اون کیه؟؟
ه:لیام پین جذاب ترین و قدرتمند ترین ومپایر شهر!!!
ز:خیلی خانواده جذابین مخصوصا آلیس و اون یارو لیام!!
ه:اره خیلییییی...اممم تو خیلی به آلیس میای هاااا!!!!!
ز:حرف مفت نزن!!
ه:جدی میگم برو بهش یه پیشنهاد بده مطمعنم خوشش میاد!!!
_______
قسمت بعدی زیام وارد میشود❤💛😈

Please Don't Do ThatDove le storie prendono vita. Scoprilo ora