2.پیشنهاد

1.1K 130 24
                                    

_تموم شد بلخره؟؟؟

لیام_آره تموم شد جدا شدیم..ماشین و آوردی؟؟

زین_آره

با لیام سواره ماشین شدیم و حرکت کردی

لیام_آخیش چقدر تنها بودن خوبه..من اصلا بره یه زندگی مشترک اونم با این آدما ساخته نشدم بعده دو ماه زندگی کردن با آلیس حالا احساس آزادی میکنم.

از حرفاش خندم گرفته بود..کلا یه سال بود که از ازدواجش میگذشت وحسابی کلافه شده بود. بره همین خواسته بود نقشه رو زود تر رو آلیس پیاده کنیم تا بتونه از شرش خلاص شه

زین_خوب اونجا چه اتافاقی افتاد؟؟

لیام_هیچی فقط دیروز رفتم خونمون و بهش اون فیلمارو نشون دادم..اصلا فکرشم نمیکرد که اینجوری رو دست خورده باشه.به هر حال بهش گفتم که اگه پولارو به حسابم نریزه اون فیلم و پخش میکنم و آبروی خودش با اون پدره پول پرسته کفتارشو میبرم

_بعد؟؟

_بعد نداره.. دیروز پولارو بهم دادو فیلم و ازم گرفت امروزم که ازش جدا شدم.

چنتا عکس دادم دستش و همچنان به روبه روم خیره شدم و رانندگیم و کردم

_این چیه؟؟
عکسارو ورق میزد و با اخم بهشون خیره شده بود

زین_مایلی کارجر...دختره بزرگ ترین سرمایه گذار آلمان..ما فردا بخاطره این خوشگله به آلمان میریم...مثله همیشه

لیام_بازم؟؟؟

زین_نکنه انتظار داشتی این آخریش باشه؟؟

لیام_زین من دیگه خسته شدم.من نمیتونم تا آخره عمرم واسه این بازیات یه بازیگر بمونم.به هری بگو من دیگه نیستم.من دیگه از بازی کردن بادخترا و چاپیدنه پولاشون خسته شدم

زین_منظورت چیه؟؟

با اخم بهش چشم غره رفتم مثله اینکه لازمه یسری چیزارو واسه این پسر یادآوری کنم...

با اخمی که داشت سرشو سمته پنجره چرخوند

ماشین و کنار زدم و با جدیت برگشتمو به صورتش نگاه کردم

زین_نکنه یادت رفته روزای اول اونی که بین ما آتیشش تند تر بود تو بودی. اونی که بدبخت بود تو بودی.اونی که اجازه میداد همسرش اونجوری مثله یه آشغال باهاش رفتار کنه تو بودی احمق اون تو بووودی

سرش داد زدم.!! من سرش داد زدم؟؟؟؟اوه خدا

لیام همچنان سرش اونور بود ولی با شنیده حرفای من سرشو برگردوند و با چشمای قرمزش بهم نگاه کرد

لیام_ز..زین تو..تو به من قول داده بودی که هیچوقت...

از ادامه حرفش صرفه نظر کرد و سریع دره ماشین و باز کردو به بیرون پرید

made up//ziamWhere stories live. Discover now