*121*

315 45 55
                                    

*اول از همه چیز:
دوست عزیز حال شما بعد از خوندن این پارت که یه شعر میباشد به خودتون مربوطه من اینجا هیچ کارم 😇😆

...............

آن شب که تو را کردم
در گوشه ی این خانه
از خواب خوشت بیدار

گفتم که بخور این را
سرخ است و پر از آب است😐
این سیب خودم چیدم
از آن طرف دیوار

خوردی و خوشت آمد
خنده به دلت آمد
گفتی که بکن حالا
تعریف از این دیدار

یادش همگی خوش باد
میدادی و میکردم😂
تو درس محبت را
من گوش به این اقرار

من عاشق و تو عاشق
گفتم که بده دادی( ماشالله)
و آنگاه فشردم من
دستان تو را ای یار

شب بود و نفهمیدی
در پشت تو بنشستم
تا صبح تو را کردم..
هر لحظه دعا بسیار

یک لحظه نفهمیدم
آب امد و رویت ریخت
فنجان چپه شد یک دم
 از دست من بیمار

انگشت خود آوردم
کردم همگی سیخش
تا بهتر تو برچینم
یک شاخه گل تبدار

در دست تو نسپرده
تو داد زدی ای واااای
گفتی که بکش بیرون
از ناخن من این خار

چون پرده به بالا رفت
تو داد زدی در دم
بیرون همه روشن هست
از نور چراغ انگار

گفتم که برو آنور
برگرد و بکش پایین
از پنجره ان پرده
کین نور دهد آزار

آن شب شب خوبی بود
هی کردم و هی دادی😐
من گریه برای تو
تو عشق به این دیدار

...........
خب خب..
خوبید؟؟سالمید؟؟😂😂😐😐

لعنت به این ذهن منحرف😑

اینو یکی از دوستام برام فرستاد که تا دوساعت غرقش بودم:/

گفتم شما هم بخونید بد نیست😂😐😐

jokeWhere stories live. Discover now