The end of the f**king world

184 38 13
                                    

[James]
I'm James, I'm 17 and I'm pretty sure I'm a psychopath.

[جيمز]
من جيمزم، ١٧ سالمه و كاملا مطمئنم كه يه روانيم.

سلام^^🌻
خيلي دلم ميخواست اين قسمتو با اون جمله شروع كنم. باحاله😂
اين قسمت يه سرى نقل قول هست از سريال TEOTFW.
يك عدد سرياله كه پررر از جمله هاى قشنگه. و شخصياى خيلى بغلى و واقعى و روانى و دوست داشتنى :')

[James]
that day, I learnt that silence is really loud. Deafening.When you have silence, it's hard to keep stuff out. It's all there. And you can't get rid of it.

[جيمز]
اون روز، ياد گرفتم كه سكوت خيلى بلنده. كر كننده است. وقتى سكوت دارى، سخته چيز ها رو دور نگه دارى. همه چيز اونجاست و تو ن نمى تونى از شرش راحت بشي.

[Alyssa]
sometimes everything is suddenly really simple. It's like everything shifts in a moment.
And you step out of your body.
Out of your life.
You step out and you see where you are really clearly. And you think....fuck.this.shit.

[آليسا]
گاهى اوقات همه چيز يكدفعه خيلى ساده ميشه. مثل اين ميمونه كه همه چيز توى يك لحظع تغيير پيدا ميكنه.
و تو از بدنت خارج ميشى.
از زندگيت.
خارج ميشي و به وضوح ميبيني كه كجايي. و فكر ميكني....
لعنت. به. اين.

[Alyssa]
I changed my mind, I'm sorry, I'm not into this.
that's not fair, I think you are amazing +
[Alyssa]
well, then, respect me changing my mind and fuck off, please.
[آليسا]
نظرم عوض شد، متاسفم، ازش خوشم نمياد.
+ اين عادلانه نيست، من فكر ميكنم تو فوق العاده اي.
[آليسا]
خب، پس، به اينكه نظرمو عوض كردم احترام بذار و گورتو گم كن لطفا.

+ I don't like my life
[Alyssa]
so do something

+ من زندگيمو دوست ندارم.
[آليسا]
پس يه كارى بكن.

[Alyssa]
sometimes I feel more like myself with James then I do on my own.

[آليسا]
يه اوقاتى با جيمز بيشتر احساس ميكنم خودمم تا وقتايي كه تنهام.

[James]
being with Alyssa had started to make me feel things. She made me feel things. And I didn't like it at all.

[جيمز]
بودن با آليسا باعث شد من يه چيزايى حس كنم. اون باعث شد من يه چيزايي حس كنم، و من اصلا از اين خوشم نميومد.

[Alyssa]
I get these moment when I have to lie down because everything feels sort of too much and I look up and see the blue, or the grey, or the black and I feel myself melting into it. And, for like a split second, I feel free. And happy. Innocent. Like a dog, or an alien, or a baby.

[آليسا]
من يه لحظاتى رو دارم كه بايد دراز بكشم چون همه چيز يه جورايي به نظر زيادى مياد، و من بالا رو نگاه ميكنم وآبى يا توسى يا مشكى رو ميبينم و احساس ميكنم كه توش آب ميشم. و واسه ى يك لحظه، احساس ميكنم آزادم. و خوشحال. و بيگناه. مثل يه سگ، يا يه آدم فضايى، يا يه بچه.

The end of the f**king world ( a Netflix original )

Original release: 2017

Genre: dark comedy, comedy drama

Based on: The end of the fucking world by Charles S. Forsman

Written by: Charlie Covell

Directed by: Jonathan Entwistle
Lucy Tcherniak

آيا ميخوايد بعدا يك قسمت ديگه هم بذارم از همين سريال؟ جملاتش زيادن.
خوشحال باشيد🌻🌈🌵

PsithurismTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang