"امشب، سيندرلاى من باش و حتى بعد از ساعت دوازده شب؛ تركم نكن!"
•••
[ part 6 ]
•••
| hasel prov |صاف و شمرده راه ميرفتم. سرم پايين بود.
پدرم در ابتداى پله ها كه انتهايش به كف مرمر و طلاى قصر ختم ميشد ايستاده و با وزيرش ، "اد"، خوش و بش ميكرد!
شانه هايم را دوباره صاف كردم و سرم را بالا گرفتم.
سرباز كنار پدرم به من تعظيم كرد و پدرم و اد به من نگاه كردند."دختر عزيزم، چه زيبا شدي؛ مثل نسيم بهاري."
لبخند محوى زدم و دستم را دور بازوي پدرم كه جلو آورده بود قفل كردم.
رو به اد سرم رو كمى پايين آوردم و او هم با تكان دادن سرش از ما خداحافظى و از پله ها بالا رفت.
ابتداى سرى پله هاى بعدى ايستاديم و پدرم كنار گوش مردى كه اسامى را اعلام ميكرد ما را معرفى كرد.
دستم رو روى گونه ام كشيدم و بعد از شنيدن اسمم، "پادشاه فيليپ وست و پرنسس دوشيزه ، هيزل وست" صاف تر از قبل ايستادم و حلقه دستم دور بازوى پدرم را سفت تر كردم.
انتهاي پله ها تام ايستاده بود. خدايا كه چقدر از اين لحظه بيزارم!پدرم لبخند بشاشي به پرنس فلتون زد و دست من بين بازوى آن دو رد و بدل شد.
"پرنسس هيزل. چقدر زيبا و دلربا شده ايد!"
توماس اين را به من گفت و من تنها توانستم سرم را كمي خم كنم.
ما به كنار ميز سورسات جشن رفتيم و براي چند دقيقه هيچ حرفي بينمون رد و بدل نشد.
بعد لحظات به اندازه سال ها، تام، شيشه شراب رو به سمتم گرفت."آه نه، من مشروب نميخورم!"
پرنس ابروش رو بالا برد.
"هرجور كه مايليد!"
لبم را در دهانم جمع كردم و نفس عميقي كشيدم. حواسم پرت گل هاي بنفشه اى بود كه روي ميز گزاشته بودند.
پرنس فلتون بازويم را گرفت و مرا از عالم رويا بيرون كشاند."ها؟ بله؟"
با گيجي و حواس پرتي گفتم و او به وسط سالن رقص كه خالي بود اشاره كرد.
"همه ميخواهند رقص مارا ببينند!مايليد با من برقصيد؟"
مايل به رقصيدن نيستم ولي بهتر از خشم پدرم است! (لابد ميخاي فرار كني بابات عصباني نميشع؟/: )
"باعث افتخارمه"
دستم را روي دست پرنس گزاشتم و به وسط سالن رفتيم.
شيپور ها به صدا در آمدند و چنگ و ويالون ها نواخته شدند. پيانو زيباترين و غمگين ترين قطعه را مينواخت.
لبخند هاي تحسين برانگيز حضار موج منفي به من ميفرستاد!
تام دست راستش را دور كمرم حلقه كرد و دست ديگرش را پشت كمرش برد.
من نيز دست چپم را روي شانه اش گزاشتم و با دست راستم اندكي دامنه لباس سياهم را بالا گرفتم.
(هركي فيلم mirror mirror يا ايينه ايينه سفيد برفي با بازي ليلي كالينز و ارمى هامر رو ديده ميتونه رقص هيزل و تامو تصور كنه همون رقص اول فيلم كه سفيد برفي و شاهزاده الكوت باهم ميرقصن)
ESTÁS LEYENDO
violets
Fanfic" رگه هاى بنفش چشمات منو ياد بنفشه ميندازه ، انگار چشمات مخلوطى از بنفشه هاى زيبا و اقيانوس زلال و آبيه ؛ مثل بنفشه زيبا و ظريفى ، اما در كنار اون مثل اقيانوس سرد و غير قابل پيشبينى اى..." ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ | بنفشه ها | | آسمون |