•|5|•

3.8K 563 35
                                    

chapter 5:dance or die?
قسمت پنج:رقص یا مرگ؟

{لویی برای چند دقیقه بی دلیل به جمله خیره شده بود. این اصلا ینی چی؟ این یه قرار داد اس امی نبود که! اوه واقعا گیج زده و حالا باید جمعش کنه... خوب... شایدم لازم نباشه! چند وقت پیش یه تست داد و فهمید که هتروفلکسیبل* عه!و خوب براش عجیب نبود که بیشتر به دختر ها جذب میشد و تا الان با دخترا بوده فقط! ولی خوب... اون ته وجودش یه حس کنجکاوی هم داشت و این هری فاکینگ استایلز داشت رفیق کوچولوی توی شکم لویی* رو قلقلک میداد!}

[هری اروم به کاپوت ماشین تکیه داده بود... از کنار شونش سعی کرد لویی رو ببینه ولی یاد شیشه های دودی افتاد و آه کشید.. به چلسی بوت های قهوه ایش خیره شد... الان امکان داره که لویی از ماشین بیاد بیرون و قرار دادو بکوبه رو سر هری و با اون صدای ظریفش جیغ و داد کنه و این جور چیزا؟ اونوخت هری چیکار کنه؟خوب واقعا از اینکه لویی ازش متنفر بشه میترسه ولی خوب این یه چیزی تو وجودشه...اون با پسرا بوده و میدونه یه همچین چیزی تو وجودشه و دست خودش نیست... و خوب هری اینو نمیدونه که به دست آوردن یه شخص با سکس شروع نمیشه!]

《بر خلاف تمام افکار ضد و نقیض هر دو طرف لویی بیرون میاد و بی هیچ حرفی دستشو جلو میاره که بازوی هری رو بگیره... خوب... یه همچین چیزی عجیبه ولی... اگه هری قراره یه بازی رو شروع کنه اونم میتونه! پس وقتی هری بازوشو جلو آورد انو گرفت و شروع کردن به قدم زدن..》

《سوزشی که توی گلوش پیچید باعث شد اخم کنه و سریع تر نوشیدنیش و قورت بده... لیوان رو روی پیشخوان کوبید و سرشو برگردوند... میدیدش... با خنده بدنشو بین بقیه تکون میداد...اون مست بود و باعث شده بود چندین برابر جذاب تر بشه... درست مثل یه استریپر ماهر باسن خوش فرمش رو تکون میداد و با ناز میخندید... برای چند لحظه بهش خیره شد... ب اینکه شاید کارش غلطه... ولی... وقتی اون نگاهشو داد بهش و با انگشتاش اشاره کرد که بیاد پیشش... هری لبخندی زد و سرشو تکون داد... لویی لب پایینشو بیرون داد و چند بار پلک زد... پس هری فقط بلند شد و رفت سمتش... بر خلاف تصور لویی پشتش قرار گرفت و دست راستش و دور کمر لویی حلقه کرد... پس لویی هم بیخیال شروع کرد به رقصیدن... هری هم تقریبا خودش رو تکون میداد ولی میدونین... اگه باسن لویی تاملینسون به دیک گرسنتون چسبیده باشه نمیتونین روی هیچ چیزی تمرکز کنین!"اروم باش پسر... امشب انجامش میدی! " هری به خودش قوت قلب داد و لویی رو محکم تر گرفت.》

《1 ساعت بعد همونطور که کت مشکیش روی شونه های دوست پسر فیکش بود و بازم دستاش دور شونه های پسر کوچیک تر قفل بودن از کلاب زدن بیرون و به نحوی از کل پاپ ها فرار کردن.. تا ماشین دوییدن و بعد از سوار شدن فورا به سمت ویلای هری حرکت کردن. 》

این پارت کوتاهه ولی بعدش یه اسمات پر پیمونه! 😂

*1=ی گرایش جنسی... که فک کنم خودمم... همون بای عه ولی به جنس مخالف گرایش بیشتری داری!

*2=کنجکاوی لویی😐

Gucci or Adidas? L.SWhere stories live. Discover now