•|12|•

3K 485 156
                                    

chapter 12 : a good reason or without a reason?
قسمت دوازده: یه دلیل خوب یا بدون دلیل؟

《بعد از مراسم هری مثل یه کیتن خوابالو روی شونه لویی چرت میزد..

لویی دلش میخواست به افتر پارتی بره ولی اولویتش کویینش بود. (هرح و میگع😂😂😂😂)

اونا روی کاناپه نشستن و هری پاتر دیدن و شیرینی هایی که به عنوان کادو بهشون داده بودن و خوردن.

اونها احساس خوشبختی میکردن. زیاد!》

{لویی و زین یه مصاحبه داشتن. با مجله ووگ و چن تا شات.

انگار ووگ از کاپلا دست برداشته بود و رفته بود سراغ فرندز.

شات ها معرکه بودن. ترکیب رنگ های زرد و آبی و سیاه و سفید و بهترین و جدیدترین کالکشن های پاییز آدیداس.

توی فضای باز و آزاد و سبز.... تیشرت های ساده،بافت های رنگ تیره،ژاکت های دو رو، جین های زاپ دار و کتونی های معروف آدیداس.

البته،وقتی یه لباس و میبینی و ازش خوشت میاد و میپوشیش و عاشقش میشی!

پس این لباس ها در پرفکت بودن شات ها تنها نبودن.

بلکه این دوستی قوی بین لویی و زین بود که به عکسها جون میداد.

و مصاحبه جنجالیشون:

مجری"همه از شبکه های اجتماعی متوجه رابطه عمیق شماها شدن. خوب خودتون بیشتر بگین."

زین"منو لویی وقتی 18 ساله بودیم همو ملاقات کردیم."

لویی"اره توی یه بار. و با یه دعوا شروع شد!"

م"جدا؟"

ل"اره. ما هردو تازه به لس آنجلس رفته بودیم و میخواستم یه شغل دست و پا کنیم. پس کاملا اتفاقی باهم وارد یه بار شدیم. هردو به سمت مدیریت رفتیم و همو جوری نگاه میکردیم که اون این یارو چرا دنبال منه؟"

ز"و بعد که معلوم شد هردو برای استخدام توی قسمت پیشخوان بار رفتیم یه دعوای بد داشتیم و اون یارو مارو انداخت بیرون."

ل"ما به این نتیجه رسیدیم که بهتره همه کس همدیگه بشیم و پولامونو روی هم گذاشتیم و خونه گرفتیم و کم کم موفق شدیم"

م"ولی اهداف متفاوتی داشتین درسته؟"

ز"اره.. لویی زیادی لباس میخرید و همش درحال پست گذاشتن توی فیس بوک بود. اوه من هنوز اکانتشو دارم!"

ل"افتضاحه"

ز"به هر حال منم پی عشق خودم بودم.. با یه گیتار داغون کاور میساختم و تو یوتیوب میزاشتم. یادمه وقتی لویی لینک یکی از اجراهام از گرین دی رو توی فیسبوکش گذاشت و اون 500 تا بازدید خورد براش یه کلاه آدیداس خریدم و اون از خوشحالی گریه کرد."

Gucci or Adidas? L.SWhere stories live. Discover now