chapter17: poors with loaded hearts or richs with empty hearts?
قسمت هفده:فقیر ها با قلب های پر یا ثروتمندا با قلب های خالی؟من عاشق پرسه زدن توی جهنم کنار توام!
《"هری مطمئنی راه و اشتباهی نیومدی؟"
هری با لبخند گشادش سر تکون داد و یه کیسه رو از سقف ماشین مدل قدیمی و داغونی که ازش پیاده شده بودن سر داد.
"نه من راننده خوبی ام... حالا اینارو بپوش...پشت سطل آشغال بزرگه!"
لویی جوری به هری نگاه میکرد که انگار یه بیماری افتضاح داره ولی براش مهم نیست.
آهی کشید و به کیسه نگاه کرد. باشه ارومی گفت و به سمت سطل آشغال رفت..
شلوارش خوب بود. ولی هودی گرونشو درآورد و روی تیشرت مشکیش یه سویشرت ساده پوشید.
یه ماسک جراحی ساده هم بود. با این تفاوت که مشکی رنگ بود.
'حتما به خاطر اینکه شناسایی نشیم.'
ماسک و زد و کلاه سویشرت و گذاشت.
یه جفت ونس ساده (ونس ساده! نه اونایی که کنارشون خط داره! اون پارچه ای عا) مشکی هم بود و پوشیدشون. شلوارش هم زاپ دار بود..
هری به ماشین تکیه داده بود و سوت میزد.
اونم ماسک زده بود و یه کاپشن سبز تنش بود. و یه کلاه کاموایی روی موهای فرفریش گذاشته بود.
هری با صدای پای لویی روی زمین خاکی و پر از سنگ ریزه بهش نگاه کرد و از جمع شدن چشم های سبزش میشد فهمید که داره میخنده.
"واسه ماجراجوییمون آماده ای؟"
'فقط دوباره ایراد نگیر!'
'لعنتی من کل زندگیم و برات آماده خواهم بود!'
"اره!"
با چن تا قدم بلند و سریع خودشو به هری رسوند و باهم به سمت سر کوچه بنبستی که توش بودن رفتن.
"استارت این ماجراجویی با چی باشه؟ بزار ببینم...."
هری دست به کمر به کل محله نگاه کرد. دیوار های پر از گرافیتی خونه های کوچیک...آسفالت ترک خورده... ماشین های قدیمی و زنگ زده...گروه های کوچیک از ادامه هایی که دور آتیش جمع شده بودن...
لویی با اینجور جاها آشنایی کامل داشت!
کلاب اسموکرز توی یه همچین جایی بود ولی توی ال ای... نه نیویورک!
KAMU SEDANG MEMBACA
Gucci or Adidas? L.S
Fanfictionبه اتمام رسیده است!:) •لویی تاملینسون، کلید طلایی شرکت برجسته آدیداس. هری استایلز، مهره مار برند لوکس گوچی. سایمون کاول، برنده جایزه بهترین نویسنده قرار داد های روابط فیک در هالیوود. خودکار بیک، خوش دست و با دوام مخصوص امضا کردن قرار داد رابطه فیک ل...