part2

105 11 5
                                    

نمیدونم ترسیدم یا این لرزش تو بدنم از هیجانه چون اینجا فوق العادست واو یعنی کوفت این استایلز لعنتی بشه ک مشت مشت پول بی زبون رو از مردم میگیره و تو همچین جایی زندگی میکنه بعد اونوقت ما مردم عادی شب و روز جون بکنم ی قرونی هم در نیاریم مرسی خدایا مرسی ی نگاهیم این پایین بکن
" اماده ای عزیزم؟" جیسون با ی لبخند چندش اور اینو گفت
" اره"گفتم و خودمو بهش چسبوندم و اون یکم لرزید گه
جلوی در وایستادیم و بادیگارد استایلز در رو واسمون باز کرد
میتونم همین الان مخ استایلز رو بزنم ک بذاره حداقل تو این خونه زمین دستشویی ها رو بشورم تا بلکه بتونم هر روز تو این عمارت زندگی کنم اق یادم رفته بود اون ی پیرمرد 70 سالست اقققققق الان بالا میارم زمین دستشویی ها رو خودتون بشورید ممنون بادیگارد جلومون راه میرفت و بعدش جلوی ی در وایستاد
" حواستون به رفتاراتون باشه بهش زیاد نزدیک نشید ، زیاد سوال ازش نپرسید چون اون رئیسه " اون اینو گفت و در زد
"قربان اینجان" ما وارد شدیم ولی استایلز نبود بادیگارد از در خارج شد و در رو بست
" اممم من کورم یا ..." من گفتم
" سوفیا خفه شو واقعا میگم" جیسون گفت چشه؟ من ی نفس عمیق کشیدم و برگشتم تا به همه جا ی نگاه بندازم
" برنگرد دختر تو خیلی کنجکاوی" اینو گفت و خندید
" این فقط ی نگاه زودگذره قسم میخورم "
"اوه هانی " جیسون گفت و نیشخند زد
من برگشتم و اون استایلز لعنتی دقیقا پشت سرمون وایستاده بود از پاهاش شروع کردم به دید زدن اون پیرمرد چقدر پاهاش دراز و لاغره حتی از پاهای منم لاغرتره به بدنش رسیدم اوه اون پوستش صافه و فقط دوتا از دکمه هاشو بسته و تتو پروانش به خوبی دیده میشه به صورتش رسیدم واو اقایون و خانوم ها مایلم شما رو به زیباترین مردی که تا حالا دیدم معرفی کنم؟ اون استایلز لعنتی خیلی هات بود اون لعنتی ی پوزخند رو لبش بود و اومد سمتم
" اوه جیسون فکر نمیکردم دخترت اینقدر باهوش باشه" استایلز گفت و دقیقا از بغلم رد شد دقیقاااا جوری ک عطرش کل بینیمو پر کرد
" اوه استایلز ندیدمت " جیسون گفت و انگار دستپاچه شده بود
استایلز داشت منو نگاه میکرد و منم اونو من که کم نمیارم تورو نمیدونم
" امم سوفیا بس کن ...سوفیا" جیسون گفت و زد بهم
منم سریع نگاهمو گرفتم اه باختم (😂)
" خب بشینید"استایلز گفت و ما هم نشستیم
" مطمعنی که میخوای عضو بشی جیسون؟ این راه برگشتی نداره " اون با صدای عمیق و تاریکی گفت و خب اون خیلی ترسناک بود جوری که من میخواستم جیغ بزنم ' فاک من میخوام برگردم خونه'
"این ی افتخاره که بخوام کارمو با تو ادامه بدم من وفادار میمونم " جیسون گفت و خیلی جدی بود
" از کجا بدونم اون حرف نمیزنه؟" استایلز گفت و به من اشاره کرد و من هل شدم فاک به من چه ؟ها؟ من فقط میخوام زمین دستشوییتو بشورم
"اوه نمیتونه حرف بزنه چون طابع منه" جیسون گفت و از این حرفش انگار خیلی خوشش اومد بود حالا وقتی التتو بریدم و کردم تو دهنت میفهمی کی طابع کیه بچ
" هممم" استایلز گفت و به بادیگاردش اشاره کرد که بیاد جلو
" این خانم رو راهنمایی کن بیرون " استایلز گفت و من به جیسون نگاه کردم اون سرشو تکون داد من از جام بلند شدم و از در رفتم بیرون اونا منو به سمت باغ راهنمایی کردن و اونجا مثل بهشت قشنگ بود من روی ی صندلی نشستم و به این منظره فوق العاده نگاه میکردم و هنوز ذهنم پیش اون استایلز لعنتی بود یعنی اسمش چیه؟وای چند سالشه؟ دوست دختر داره؟ شت اون با اینکه خیلی ترسناک بود ولی جذاب بود
"خوشت اومده؟" استایلز از پشت سرم گفت من بلند شدم
" اوه اره اینجا خیلی قشنگه" من گفتم و لبخند زدم البته اون که انگار از این رفتارم خیلی خوشش اومده بود و اونم ی نیشخند زد
اومو جلو تر و بغلم وایستاد منم به طور طبیعی رفتم یکم اونور تر نکنه انتظار داره من بچسبم بهش؟
"خب سوفیا باید برگردیم داخل چون قراره بردید تو اتاق و استراحت کنید و من هنوز در تعجبم که چطور عاشق جیسون شدی یا شایدم بیبی دالی" استایلز گفت و بهم نگاه کرد
" حق میدم که همچین فکری کنی ولی من عاشقشم و مرسی بخاطر لطفتون"من گفتم و ابدهنمو قورت دادم
"هممم، تو اصلا دروغگوی خوبی نیستی " نکنه فهمیده
"نفهمیدم" من گفتم و تو چشماش نگاه کردم بزرگترین اشتباهم " اتاقتون امادست " استایلز گفت و رفت شتتتتت خدای من چرا وایستاد؟
"اوه راستی امشب ی مهمونی داریم به جیسون هم گفتم شما هم دعوتید" گفت و نیشخند زد و رفت
گادددد ی مهمونی؟ من الان یکمی ترسیدم اون ی شیطانه
.
.
.
.
"ما به اون مهمونی میریم؟" من پرسیدم در حالی که موهامو بالا میبستم
" چاره ی دیگه ای نداریم اگه نریم مارو میکشه" جیسون گفت و من موهای تنم سیخ شد
بدو یکم بخواب شنیدم دیشب اصلا نخوابیدی" جیسون گفت و خودشم رو کاناپه خوابید اوففف
.
.
.
.
"بلند شو فقط یک ساعت وقت داریم " جیسون گفت و کت و شلوارشو پوشیده بود و بعد از نگاهم محو شد
بلند شدم حموم رفتم
ارایش کردم و موهامو حالت دادم و ی پیرهن قرمز بلند پوشیدم تو اینه خودمو نگاه کردم و برای خودم دست زدم واو به خودم برگشتم میرم حتما مدل میشم
کیفمو برداشتم و رو مبل نشستم تا جیسون بیاد
"اماده ای؟...واو سوفیا" جیسون گفت "اره بریم دیگه" من گفتم و دستشو گرفتم با اینکه اصلا دلم نمیخواد ما از پله ها پایین رفتیم و سوار ماشین مشکی بزرگ شدیم تا محل مهمونی 15 دقیقه راه بود بادیگارد در رو برام باز کدو و جیسون هم دستمو گرفت ما به طرف در اصلی رفتیم و واو این همه ادم از کجا پیداشون شد؟ زنایی که اونجا بودن خودشونو با ارایش کشته بودن و لباس هاشون صد ها دلار می ارزید خب لباس منم خوبه ولی برای اونا بهتره
"حواست کجاست با توعم" جیسون گفت و زد بهم
"ببخشید چی میگفتی؟" من گفتم " استایلز کو؟"
" تو جیبم من چه بدونم" گفتم و ی موزیک ملایم شروع به نواختن کرد و همه به طرف سالن رقص رفتن
" میبینی لباساشون چقدر خوشگلن؟" من گفتم
"اونا همسرهای مردای پولدارن ، خودتو باهاشون مقایسه نکن" جیسون گفت انگار براش اهمیتی نداشت خب اون مردِ این چیزا رو درک نمیکنه
" سلام جیسون " استایلز گفت
"کت شلوار قشنگیه" جیسون گفت و استایلز نیشخند زد
" میتونم دختدتو برای رقص قرض بگیرم؟" اممم سکوت میکنم جیسون نمیتونه بگه ن
"البته " جیسون گفت و بهم نگاه کرد"منم نمیتونم نه بگم
استایلز دستمو گرفت و به سمت سالن رقص برد ما ی گوشه وایستادیم و اون دستشو به کمرم گرفت و به خودش نزدیک ترم کرد منم دوتا دستامو گذاشتم رو شونه هاش
"چندسالته سوفیا؟" استایلز گفت و نیشخند زد
"19 ولی ی چند ماه دیگه 20 سالم میشه" من گفتم و سرم پایین انداختم نمیخوام به چشماش نگاه کنم خیلی ترسناکن
" چرا بهم نگاه نمیکنی؟" اون گفت و من بهش نگاه کردم
" راستشو بگو تو عاشق جیسون نیستی تو ی بیبی دالی"
" من که گفتم ولی تو گفتی من دروغ میگم " من گفتم و با حالت خسته ای نگاهش کردم
" اون گفت که تو رو از بیبی دال گرفته و چون اون تورو خوب راضی میکنه تو پهلوش موندی" واتتتت؟
"امم خب من دوست ندارم دیگه این اسم روم باشه " من گفتم و لرزیدم چه ادم پستیه این جیسون
" صاین لباس خیلی تو تنت خوبه مدلی؟"استایلز گفت و نیشخند زد
"اگه تا چند دقیقه دیگه همینطوری نیشخند بزنی ممکنه صورتت برای همیشه کج بمونه و سوالت خب نه ولی دوست دارم بشم مرسی" من گفتم و اون بلند خندید جوری که همه برگشتن نگاهش کردن
" من خوشحال میشم صورتم اینطوری بمونه و این تو رو میترسونه؟"
" اوه نه "یعنی اره دارم سکته میکنم
اهنگ تموم شد و اون منو رها کرد و به سمت جیسون رفتم و استایلز به جیسون اشاره کرد که بره پیشش خب تو بیا
من تقریبا ی ساعت اونجا تنهایی وایستادم و کم کم داشت حوصلم سر میرفت و اون زنه با لباس براقش چشممو کور کرد
که جیسون بالاخره اومد
" حوصلم سر رفت بهش میگفتی بعدا باهات حرف بزنه" من غر زدم
" بیا بریم عمارت "جیسون گفت و خیلی ناراحت و عصبی بود
"اونوقت چرا؟ " من گفتم " بریم برات تعریف میکنم"
.
.
.
" خب سوفیا استایلز تو رو ازم خرید " جیسون گفت و اصلا به چشمام نگاه نمیکرد
"چیییییی؟"من جیغ زدم و اون چیزی نگفت
" لعنتی چرا؟اونوقت باید تا موقعی که براش ساک نزنم ولم نمیکنه " من دوباره جیغ زدم
" متاسفم"
" خفه شو ، برادرم به حسابت میرسه تو ی عوضی هستی"
باورم نمیشه منو به استایلز فروخت لعنت من ی احمقم ک این بازیو شروع کردم اون منو میکشه اینکار رو میکنه
خدای من اینترو تقصیر کی بندازم؟
" حالم ازت بهم میخوره " من گفتم و وارد عمارت شدم
" عوضی حرومزاده نمیبخشمت" من همینطور داد میزدم
ی دستی بازومو گرفت و محکم زد تو گوشم
من همینطور نگاهش کردم " چه غلطی کردی؟ قسم میخورم برادرم میکشتت تو میمیری " من دوباره داد زدم و به سینش مشت میزدم
"عوضی ، کثافت ، چطور تونستی دستتو رو صورتم بلند کنی ها؟" من دوباره داد زدم و اون دوباره بزنه که ی مشت خوابونده شد تو صورتش شت اون مشت استایلز بود
" جیسون جیسون" اون با خنده میگفت
" سوفیا رو ببرید تو اتاقش و اوه تو چطور دستتو رو ی زن باند میکنی؟" اینو گفت و زد تو شکمش ی خدمتکار دستمو گرفت
" من بهت اخطار داده بودم جیسون ولی تو باز مثل ی عوضی حرومزاده رفتار کردی " گفت و زد تو شکمش خم شد روش و با مشت زد تو صورتش و جیسون از درد ناله میکرد
" خانوم" اون خدمتکار گفت ولی من فقط داشتم بهش نگاه میکردم اون از رو جیسون بلند شد و بهم نگاه کرد نگاهش پر از خشم بود " مگه نگفتم برو تو اتاقت؟" اون غرید و خدمتکار و ی مرد عضله ای دستمو گرفتن کشوندن بالا منم حرفی نزدنم چون فایده ای نداشت
20 دقیقست که تو اتاقمم و گریه میکنم *بنگ*
اون صدای تنفگ بود اوه نه اونا جیسون رو کشتن ولی خب اصلا دلم براش نمیسوزه عوضی
.
.

در اتاق باز شد و استایلز رو دیدم
"حالت خوبه؟" اون پرسید
" اره مرسی " من گفتم و سرمو پایین انداختم قطعا صورتم قرمز شده





های گایززززز این پارت رو دوست داشتید؟
من به نظرم خیلی فف خوبی میشه اگه همکاری کنید لباس سوفیا هم بالا هست میتونید ببینید
نظرتون درباره فف چیه؟
فکر نمیکردید هری از سوفیا دفاع کنه نه؟
به نظرتون جیسون مرد؟
هری با سوفیا چی کار میکنه؟
سوفیا عاشق هری میشه؟
بچه ها راستی تریلر تو هایلایتر اینستامون هست
ایدی هم اینه:hollycelebland
حتما ببینیدش اونجوری ماجرا رو بهتر میفهمید و اینکه من کلی براش زحمت کشیدم در نظر بگیرید😂
-romina

Young Man & The Gun [H.S]Where stories live. Discover now