Halloween Night

363 75 77
                                    

لطفا بین متن نظراتتونو کامنت کنید 🌹

MOOD : NCT DREAM GO 🎶

شب هالووین ساعت 8 :

چنلو ؟ آماده ای ؟ کاری نداری؟
مامااااان ، لطفا بیا تو
چیشده ؟
چنلو بعد از ورود تهیانگ شونه ی تو دستش رو روی میز پرت کرد و به سمت تختش رفت و نشست .
چرا قهر میکنی حالا ؟
تهیان جلوی چنلو نشست و لبخند شیرینی بهش زد ،
مامان من خیلی زشتم ، هرکاری میکنم موهام درست نمیشه ، نمیخوام موهام تو صورتم باشه ، اصلا نمیخوام برم مهمونی .

نمیخوای بری مهمونی چون فکر میکنی زشتی؟ من هیچوقت مجبورت نمیکنم جایی بری ، ولی اگه الان بخاطر اینکه فکر میکنی زشتی نمیخای بری مهمونی ، مطمئن باش خودم مجبورت میکنم بری .

دستاش رو دور صورت پسر کیوتش کاپ کرد و ادامه داد  ، تو از زیبایی هیچی کم نداری ، صورتت مثل صورت یه فرشته معصومه و هیچ نقصی توش نیست و موهای پشمکیه کیوتت زیباییت رو صد برابر میکنه ، من بهت حق نمیدم به این فرشته بگی زشت .

- تهیااان ؟ چرا نمیای ؟ الان دیرمون میشه !
+ الان میام یه دقیقه صبر کن .
- چهل و پنج دقیقه شده که یه دقیقس صبر کردم
+ یااااااا ییشینگ...

موهات هم‌ همین مدلی قشنگه خوشگله من ، من دیگه باید برم ، بابات عجله داره ، شب خوبی با دوستات داشته باشی ، خداحافظی گفت و پیشونیش رو بوسید و رفت .

موهای بلوندش رو توی صورتش ریخته بود و صورتش رو کمی ارایش کرده بود ، 
تی شرت و شلوار جذب سفید با سویشرت مشکیش رو پوشیده بود و جلوی آینه به خودش نگاه میکرد ، گوشیش زنگ خورد و اسم مارک رو دید
- پس چرا نمیای بیرون ؟؟؟
+ اوکی اوکی اومدم .
سریع وسایلش رو برداشت و به سمت ماشین رفت .

سوار ماشین شد و به محض اینکه مارک رو دید با صدای دلفینیش جیغی کشید ، مارک هم به سمتش برگشت و با دیدن چنلو شروع به جیغ کشیدن کرد، - گاااااااد چنلو من مطمئنم تو امشب میتونی مخه جیسونگو بزنی ! + یااااا ماااارک تو از منم خوشگل تر شدی ، چجوری تونستی ای...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سوار ماشین شد و به محض اینکه مارک رو دید با صدای دلفینیش جیغی کشید ، مارک هم به سمتش برگشت و با دیدن چنلو شروع به جیغ کشیدن کرد،
- گاااااااد چنلو من مطمئنم تو امشب میتونی مخه جیسونگو بزنی !
+ یااااا ماااارک تو از منم خوشگل تر شدی ، چجوری تونستی اینجوری ارایش کنی ؟

چنلو دلهره داشت ولی سعی میکرد خودش رو با فن بویی کردن با مارک سرگرم کنه و به اینکه جیسونگ الان اونجاس و کوکی و دوستاش قراره چه بلاهایی سرشون بیارن فکر نکنه . بعده اینکه مسیر تقریبا کوتاهی رو طی کردن به خونه کوکی رسیدن..‌.
خونه بزرگی که توی قسمت جنگلی شهر قرار داشت و پشت خونشون به سمت جنگل بزرگی راه داشت .
بعد ازینکه وارد خونه شدن مارک بیشتر سرگرم جکسون شده بود و چنلو طبق معمول یه گوشه ایستاده بود و فقط بقیه آدمایی که تو دید بودن رو تماشا میکرد ، خیلیا لباسای عجیب و غریب مختلفی پوشیده بودن و یه سریا هم با لباسای معمولی اومده بودن ،
و چنلو هم جز دسته دوم بود ، مهمونیه شلوغی بود و همه سرگرم همدیگه بودن ، چنلو متوجه حضور جیسونگ شده بود که توی جمع دوستای به ظاهر باحالش نشسته بود و مثل همیشه فقط به بقیه گوش میداد و گاهی میخندید ، اون هیچوقت حرف خاصی با دوستاش نمیزد و فقط بهشون گوش میداد ، کوکی کنار جیسونگ نشسته بود و بهش تکیه داده بود ، همه درحال حرف زدن بودن و از تدارکات لاکچری ای که کوکی و نامجون آماده کرده بودن لذت میبردن ؛
با این وجود چنلو متوجه شد که جیسونگ هنوز متوجه حضورش نشده..‌.
کمی گذشت و چنلو کم کم داشت حوصلش سر میرفت...
مارک ، جکسون ، بم‌بم ، لوکاس ، جیسونگ ، نامجون ، کوکی و بکهیون دور هم روی زمین نشستن و انگار میخواستن یه بازی رو شروع کنن ، جکسون و مارک به سمت چنلو برگشتن و ازش خاستن که بره و کنارشون بشینه ، چنلو قطعا نمیخواست قبول کنه که وارد جمعشون بشه ولی همه به سمتش برگشته بودن و منظر بودن تا بیاد و بشینه ، همون موقع بود که جیسونگ متوجه حضورش شد .
چنلو به سمتشون رفت و وارد جمعشون شد و کنار مارک روی زمین نشست .

💸 SUFFER // ChensungWhere stories live. Discover now