[Break the silence 🔇]

Intro

                       •💙💚•
Intro :

You never loved yourself half as much as I love you
If I let you know I'm here, for you
Cause it's you
Oh it's you
It's you they add up to
And I'm in love with you
And all HIS little things.

در دنيايى كه
عشق و محبت و دوستى
تاوان داره!
حتی یه  جاهايی مجبوری تموم بارِ معرفت رو به تنهايی بدوش بكشی، سخته اما میتونی...

جلوی آیینه ایستاد.
قیچی رو جلوی صورتش گرفت و‌ مردد بهش نگاه کرد..
نفس عمیقی کشید و بزاق دهنش رو به سختی قورت داد..
صداهای عجیب و غریب به ذهنش هجوم آورده بودن..

+ این تو بودی که باعثش شدی!
+اما این تو بودی که سکوت کردی.
+ سکوت کردم.. باشه..اما من دوستش داشتم..اون ‌چی؟
اصلا یک  لحظه به من فکر کرد؟چطور‌میتونه انقدر بی رحم باشه؟
تیکه ی بزرگی از موهاشو با قیچی برید..
+من نمیتونم تحمل کنم.
+ من نمیتونم به نبودنت عادت کنم.
+من به بودنت عادت کردم.
+ اگه لمست نکنم،لباتو نبوسم،اگه دیگه نتونم چشمای خوشگلتو ببینم...اگه..
+اگه فراموشم‌کنی؟

"«چطور میشه آدم خودشو فراموش کنه؟ تو خودِمنی..و من تورو به اندازه خودمون دوست دارم..»"

+«سرنوشت ما جداییه..چطور‌ میتونی تغییرش بدی؟»

•••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام به همه💚😍چقدر خوشحالم که اینبار اینجا پیشتونم!
الان قطعا تا با پیج و اینجا اشنا شین خیلی طول میکشه اما من میذارم داستانو پس لطفا از این به بعد بخونید و حمایتمون کنید:)💙
من‌ قبلا توی چنل فعالیت داشتم و داستانارو اونجا اپ میکردم .
حالا  این سری منو دیبا براتون داریم مینویسیم . و امیدواریم که شما هم‌مثل ما، ازین مجموعه خوشتون بیاد:)
راستی اسم منم سوگل عه و بعدا بیشتر باهم اشنا میشیم
اینم یه مقدمه چسکی :| بریم ببنیم که چی میشه...