امسال تصمیم گرفتم بیشتر من باشم.
نه که سال قبل من نبودما. من بودم ولی منِ من نبودم.
منی بود که دلش میخواست من نباشه پس کلی چیز میز به خودش میچسبوند و خودشو مجبور میکرد مثل منِ دیگه ای باشه.
ولی تازه دارم میفهمم این منِ منِ که قشنگه.
اینکه من فقط منم.
پس توام بیا فقط من باش.
باور کن دنیا هیچ قشنگی نداره اگه همه امون شکل هم باشیم.
هممون از یه سبک موسیقی خوشمون بیاد، همه امون یه سبک لباس بپوشیم، همه امون یه جور فیلم ببینیم، همه امون یه نویسنده مورد علاقه داشته باشیم.
شجاع باش.
منِ خودت باش.
همونقدر ناب.
همونقدر جدا از تمام آدمای دیگه.
درسته تو سوا ی بقیه ای. مثل اثر انگشتت.
شجاع باش و بگو که آهنگای چرتم گوش میدی، فیلمای کمدی و آبکی آمریکایی یا هندی دوست داری، اگه از آدما خوشت میاد یا بدت میاد به شیوه خودت باهاشون برخورد کن، نقاش و نویسنده ای رو دوست داشته باش که دلت میخواد نه چون باید دوست داشته باشی.
اینکه من خودت نباشی انرژی میگیره. اینو یه زخم خورده بهت میگه. کسی که کلی جون کند منِ خودش نباشه و یهو به خودش اومد و دید که هیچ کس نیست.
خودتو گم نکن.
تو یه سبک خاص مخصوص به خودتی.
منِ خودتو دوست داشته باش چون تو خاصی :)
واقعا هستی :)
زهرا
۹۸/۱/۱
******
وای وای وای
چقدر شماها ماهین.
مرسی بابت همه کامنت ها و اد کردن به کتابخونه هاتون.
من بعد کلی مدت اومدم و کلی نوتیفیکیشنای قشنگ گرفتم.
دوستون دارم.
اون لبخند از ته دل تقدیم به شوما.
حتما به کامنتا در اولین فرصت جواب میدم.
این کنکوری در حال استراحت و ببخشید :(
YOU ARE READING
جهان آشفته زویا
Non-Fictionگاهی حس میکنم توی جمجمه ام خالیه. بس که افکاربار بار ها توی سرم میپیچن و عذابم میدن.