گاهی دلم میخواد برای زندگی آینده ام آرزو های عجیبی داشته باشم.
مثل یه کلبه وسط مزرعه ی گل های آفتابگردون.
ولی نمیشه. میترسم.
چی باعث میشه آدم از آرزو کردن بترسه؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
جهان آشفته زویا
Kurgu Olmayanگاهی حس میکنم توی جمجمه ام خالیه. بس که افکاربار بار ها توی سرم میپیچن و عذابم میدن.
مزرعه آفتابگردان
گاهی دلم میخواد برای زندگی آینده ام آرزو های عجیبی داشته باشم.
مثل یه کلبه وسط مزرعه ی گل های آفتابگردون.
ولی نمیشه. میترسم.
چی باعث میشه آدم از آرزو کردن بترسه؟