سلام
خب میخواستم یه نکته ی دیگه رو متذکر شم بار دیگه!
دوستااان این بوک یه داستان کوتاهه ینی هرپارت در حد همین پارته!
برای ابهاماتی که پیش اومده بود ته چپتر توضیحاتی از اصطلاحایی که استفاده کردم میدم.
نور قرمز رنگ؛ آژیر خطر ؛ وسایل معلق در فضا
"چه فاکی اتفاق افتاده؟"
دکمه ی کمربند رو باز کرد و در مخزن رو باز کرد نور قرمز فضا چشمک میزد
"اخطار...اخطار"
صدای اس ام توی فضای سفینه میپیچید
"مشکل تعمیراتی...مشکل تعمیراتی"
سرشو رد کرد تا خودکار توی هوا با سرش برخورد نکنه
برای اینکه به جلو حرکت کنه و خودشو به پنجره های بزرگ سفینه برسونه حالت شنا گرفت و نزدیک شد
فضای بیرون تاریکی مطلق رو نشون میداد دستهاشو روی شیشه گذاشت و سرشو نزدیک کرد
"چه فاکیه...اینجا چه خبره"
"هشدار...هشدار...سفینه دچار کمبود سوخت شده..
هشدار"صدای سیستم هر لحظه در حال بلند شدن بود نور قرمز پر رنگ و پر رنگ تر
دستهاشو از بلندی صدای آژیر و سیستم روی سرش گذاشت و چشمهاشو بست
"آه...لعنتی"
.
وقتی چشمهاشو برای بار دوم باز کرد فضای سفینه عادی بود...همه چی عادی بود، زیادی عادی بود
شاید خطا و هشدار سیستم همش یه خواب بود!
در مخزن رو باز کرد
"اس ام...جازبه ی مصنوعی رو فعال کن"
چراغهای سفینه روشن شد
"بله کاپیتان"
کمربندشو باز کرد و از جاش بلند شد سمت مخزن داناوان رفت و در مخزنش رو باز کرد
"بیدار شو...داناوان...مخزن جکسنم باز کن"
دستشو روی سرش گذاشت تا از سردردش کم کنه
سمت پنجره های سفینه رفت هنوز فضای بیرون از سفینه در تاریکی مطلق بودداناوان با گیجی روی مخزن نشست
"آخ حالم بهم میخوره"
"عیبی نداره از مخزنه"
سیستم لمسی سه بعدی سفینه رو روشن کرد
"لوکیشن بده"
قبل از اینکه سیستم حرکتی بکنه درب اصلی سفینه باز شد
"ورود مجاز...ورود مجاز"
زین سمت در چرخید با دیدن شخصی که جلوش بود دهنش باز شد ولی صدای ازش خارج نشد
"تو...تو...لی"
داناوان که تازه هوشیاریشو به دست اورده بود دهنشو باز کرد
"لیام"
لیام لبخند زد و نزدیک شد
"شرط میبندم انتظار نداشتین منو ببینین"
.
خب
مخزن و علت وجود مخزن : مخزن یه محلیه که سرنشنیای فضاپیما داخلش قرار میگیرن تا بخاطر اینکه مسافت زیادی روی طی میکنن به جسمشون آسیب نرسه ( چون جهش های یهویی زمانی و حرکت با سرعت بالا برای بدن ما ضرر داره) برای اینکه این فاصله برای سرنشینا زودتر بگذره و اذیتشون نکنه از خواب آور قوی استفاده میکنن
اس ام: هوش مصنوعی سخنگو و میزبانه که توی فضاپیما بکار برده برای اینکه کار کاپیتان راحت تر بشه و توی استفاده از نیروهای انسانی صرفه جویی بشه
ایستگاه فضایی: نقاطی هستن که توی جاهایی از فضا جاسازی شدن تا فضاپیما هارو به مقصد مورد نظر منتقل کنن
باز هم سوالی بود همینجا بپرسین اگر توی چپتر های بعد هم چیزی بود اینطوری توی پانوشت توضیح میدم :)
مرسی از ساپورت ها توی چپتر قبلی مرسی که هستین ❤
YOU ARE READING
Delusion ~ Atusa20
Fanfiction[ از پایگاه فضایی CL2030 ؛ زین مالیک هستم این پنجمین ماموریت من در فضاست، اسم ماموریت ZM2018، این شاید آخرین ماموریت من و افرادم باشه ما در حال حاضر در حال ورود به ایستگاه هستیم اگر همه چی درست پیش بره هفته ی دیگه توی خونه ایم...پایان پیام ]