چند ثانیه بیشتر طول نکشید .
تو به من لبخند زدی .
ابر چشمان من پنهانی گرفت .
و بعد تو دست من را که بین گرمای دستانت غرق شده بود رها کردی .
اگرچه هنوز هم انگشت های من به دنبال گرمای دستان تو می آمدند و میخواستند ذوب شوند .
اما
تو رفتی .
با یک لبخند .
و گرمای دستانی که هیچ جا نمیتوان پیدایش کرد .
زندگی قدم زدن با صدای لبخند های تو روی پل خاطرات بود .
زندگی صدای نفس ها و چشمان اقیانوسی تو بود .
زندگی تپش های قلب من برای صدای قدم های تو بود .
تو
زندگی بودی .
لبخند هایت را از من گرفتی . صدای نفس هایت ، کلمات چشمانت و صدای قدم هایت را از ریشه ی مغز من قطع کردی .
تو رفتی .
ریشه ی زندگی را خشک کردی .
و حالا من مانند درختی بی ریشه و تو خالی ایستاده ام .
و هنوز هم همواره عاشق تو هستم .
و همواره عاشقت خواهم ماند .
اگرچه دیگر ریسمانی بین من و تو جریان ندارد .
اگر چه این پارگی ریسمان قلب های ما با یک گره هم درست نخواهد شد .
اما من همواره عاشقت خواهم ماند .
در خاطراتم
با تو قدم خواهم زد .
صدای نفس هایت را ترانه سازی خواهم کرد .
چشمانت را پشت پلک های بسته ام به تصویر خواهم کشید.
تپش های قلبم را کوک خواهم کرد .
برایت آرزوی لبخند و سلامتی خواهم کرد .
و همواره عاشقت خواهم ماند .
تا ابد در مرگ ، تو را زندگی خواهم کرد .....💙
❄R_venus
********
امیدوارم که منتظر موندنتون برای یه مدت تقریبا طولانی بیهوده نبوده باشه 🙂
ببخشید دیر اما کامبک دادم 🙏🏻😃
امیدوارم دوسش داشته باشید و منتظر پارتای بعد بمونید .😃💙
ESTÁS LEYENDO
📘Heart Tears❄
De Todo[ COMPLETED ]✔️ 📘اشک های قلب. 📘نوشته هایی از اعماق قلب یک انسان❄ 📘لطفا بدون ذکر نام من و اجازه من، متنهایی که من نویسندهاشون هستم رو بر ندارید. 📘این بوک قراره حرفهای روح و ذهن من باشه یا حرفهایی از دیگران که باعث شده روحم رو قلقلک بده. 📘بیش...