4

17 5 2
                                    

بودن تو حال بد منو بهتر نمیکنه هر چند نمیدونم نبودنت باهام چیکار میکنه...

روزی که پیشم اومدی رو یادته؟ بهم گفتی میخوای کمکم کنی، گفتی میخوای دونه دونه تیکه های قلبمو بهم بچسبونی گفتی هر کاری میکنی تا خوشحالم کنی گفتی تا هر وقت من بخوام کنارم میمونی و روزی که دیگه نخوامت میری یه جوری میری که هیچ اسمی ازت نمونه میری و همه خاطراتتم باخودت میبری

و تو اومدی.

ساعتها پای حرفهای بی سر و تهم نشستی وسط گریه کردنام بغلم کردی و با اون دستای کشیده و ظریفت اشکامو پاک کردی. کسی بجز تو داستان هامو نمیخونه کسی بجز تو حال بدمو از از رو لبخندم نمیفهمه،کسی واسه غمگین شدنم غمگین نمیشه، به جک های بی مزه ام نمیخنده و وقتی به خودم میگم بی مصرف عصبانی و ناراحت نمیشه. و من در عوض هیچ وقت حتی ازت نپرسیدم حالت چطوره، هیچ وقت سعی نکردم وقتی ناراحتی آرومت کنم. وسط دعواهامون سرت داد زدم، کتکت زدم، گلدونای عزیزتو یکی یکی شکستم و بابت هیچ کدوم از این کارا ازت معذرت نخواستم با این وجود تو بازم پیشم موندی ولی فک کنم دیگه وقتشه که بری... این تنها لطفی که میتونم در حقت بکنم, این تنها راهیه که میتونم ازت در برابر خودم محافظت کنم و خنده هاتو قبل از اینکه بمیرن نجات بدم، شاید یه روز با کسی آشنا بشی که قدر مهربونیاتو بدونه و همون قدر که دوسش داری دوست داشته باشه، یه کسی که لیاقت عشقت رو داشته باشه.

لیلی دیگه وقتشه، وقتشه که بری...


ووت و تگ یادتون نره :*

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Aug 14, 2019 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

It Has Always Been You LiliDonde viven las historias. Descúbrelo ahora