حرفای اخرم و یادتون نره بخونین
Louis POV:
چند ساعت بعد از خواب بیدار شدم..
روی لپم بخاطر خوابیدن رو فرمون ماشین مارک قرمز افتاده بود...دیشب خیلی نتونستم بخوابم.
به جاش به هری ِخوابِ خودم زل زده بودم...ماشین رو دوباره روشن کردم و صبر کردم که ماشین گرم شه و داخل ماشین رو گرم کنم و تا خونه کوچیکم رانندگی کنم...
بهنظر میرسید دنی رفته باشه وقتی من داخل یه جای پارک ماشینو پارک کرده بودم..
با عجله سریع رفتم تو تا یه جورایی از سرما فرار کنم...تقریبا دیگه نزدیک ظهره..
اما من یکم قهوه از مارکت ارزون قهوه ای که ویل کریسمس چندسال پیش بهم معرفیش کرده بود گرفتم...یه دوش سریع گرفتم
تو اون زمانی که قهوه ساز داشت دونه های قهوه رو خورد میکرد تا قهوم اماده بشه...با اینکه فشار اب کم بود و دوش رسما داشت رو سرم تف میکرد ولی من ازش بهترین استفاده رو کردم که خودمو بشورم...
شامپو زدم و موهامو حالت دادم...
و لیفمو روی بدنم کشیدم که تمیزتر بشم...شیر دوش رو بستم و حولمو دور کمرم پیچیدم...
موهام هنوز خیس بود و این باعث میشد
که قطره های اب روی گردنم سر بخوره و روی سینم و کمرم بریزه...
سرمو محکم تکون دادم و اب موهام روی در و دیوار پاشیده میشد..(عین یه کیتن ای که خیسه خودشو تکون میده )
روی میز با فنجون قهوه ی داغی که برای خودم درست کرده بودم نشستم...
نفسمو بیرون دادم...یاد زمانی افتادم که واسه هری دراز کشیده بودم که بهم ملحق بشه...
خیلی مشتاقم بدونم چه جور شامپویی استفاده میکنه..
یا طعم خمیردندونی که استفاده میکنه چیه...
و اینم میدونم که از قهوه زیاد خوشش نمیاد...افکارمو پس زدم که بیشتر از این تصورات نصفه نیمشو شروع نکنه..
نبایداین کارو بکنم...
واسم ضرر داره و من دارم اینجوری اجازه میدم
که احساس نا امیدی داشته باشم که خیلی یهویی قراره از وسط بشکونتم..دستام روی میز ضرب گرفتن...
الان دقیقا از اون وقتایی بود که من ارزو میکردم کاش تلوزیون خریده بودم!سعی کردم فک کنم که دقیقا بقیه روز رو چه غلطی کنم ؟!
برای سرکار زنگ زدم و گفتم مریضم و مرخصی گرفتم
حجم زیادی از مرخصیام مونده بود که استفاده نکرده بودم...
پس تصمیم گرفتم که از یدونش استفاده کنم.
یدونه که ضرر نداره...بعد قهوه ام ، دندونامو مسواک زدم
و موهای بهم ریختمو شونه کردم...
یه سری لباس زیر و جوراب تنم کردم..
YOU ARE READING
•17BLACK (L.S)•
Fanfiction• 17 سیاه • ... گی استریپ کلاب لندن که شهرتش بخاطر دنسای هات و کثیفشه... [ فقط ظاهر رو حفظ کن ] ▪️▪️▪️♣️▪️▪️▪️ کی فکر میکرد اون بتونه 'منِ واقعی' رو از اون چیزی که فکر می...