پک اخرمو به سیگار زدم و به صندلی گی بار تیکه دادم ، دختر رو به روم دستشو روی گردنم میکشید و خودشو روی پاهام تکون میداد . به جلو هلش دادم و کشیدمش سمت اتاق ...
دیدین مامانا توی خیابون یکیو نشون بچهاشون میدن و میگن : این ادم بدیه ، هیچوقت مثل این نشو .
ولی اون ادم از اول اینطوری نبوده ، یه اتفاق ... یه شخص همه چیز رو عوض میکنه .
انداختمش روی تخت ، منو سمت خودش کشید . وقتی بدنم رو لمس میکرد ، موقع بالا زدن پیرهنم ... یاد تو افتادم ، دژا ووِ اون لحظه ای که میبوسیدمت ، وقتی با رژ لبت کنار گردنم مارک میزدی و اروم زمزمه میکردی بهت نیاز دارم . من دوست داشتم لحظه ای رو که بهم نیاز داشتی ، وقتی که میدونستم بهم محتاجی . پس چرا رفتی؟! نمیدونم ، شاید دیگه یه جسم به درد نخور بیشتر نبودم تا کسی که عاشقشی .
اونو بوسیدم ، اون ... اون کیه؟ رزی؟ نه . رزی رفته ، رزی من رو تنها با چیزایی که خودش ساخته بود رها کرد و رفت . محکم تر بوسیدمش ، بدنش رو به بدنم میچسبوند و آه میکشید . اون کیه؟ اونا ... کسی میتونه آلیسِ من رو بهم برگردونه؟I know I said goodbye and baby you said it too
But when I touch her I feel like I'm cheating on you
I thought that I'd be better when I found someone new
But when I touch her I feel like I'm cheating on you
-
چند وقتی میگذره ، یه ماه ، یه سال ... کسی نمیدونه . کسی تو این خونه با من حرف نمیزنه ، انگار همه ازم فرار میکنن . اون از مامان که تنها بحثش باهام گریه و زاری اینه که دارم خودمو نابود میکنم ، یا اون از لیندا که تنها چیزی که از دهنش بیرون میاد "فراموشش کن" عه . مگه اون نبود میگفت عاشق شو؟ مگه شماها ، شما مردمِ زندگی من ازم همینو نمیخواستید؟ احساسو ... چیشد که به این روز افتادیم . من از اولشم میدونستم ، اما حالا دیگه فایده ای نداره ، مثل هزاران بار قبل که این حرفا رو دیوانه بار توی مغزم تکرار میکنم و بعدش ، سیگار . اسم رزی رو فشار دادم و تایپ کردم :
"شاید عشق ما از اولشم یه اشتباه بود ."
YOU ARE READING
My Mad Hatter[LGBT]
Teen Fictionشاید همه چیز تغییر میکرد اگه نمیبوسیدمت ، اگه داخل چشمات غرق نمیشدم تو من رو دیوانه کردی ، دیوانه یِ کلاه دوزهِ تو!