های
روزتون بخیر.
خب من قرار بود اگه بازم فف طنز پیدا کردم ترجمه کنم اما با اینکه کلی گشتم فف طنزی که به دلم بشینه پیدا نکردم...
پس خودم دست به کار شدم و دارم یه فف طنز مینویسم:
[ Forest Boy ]خوشحال میشم اگه یه نگاه بهش بندازین💕
-Sizarta-
![](https://img.wattpad.com/cover/189957018-288-k784092.jpg)
YOU ARE READING
Magic Mirorr on the Wall [L.S]
Fanfictionروزی روزگاری ملکه ی زیبایی به اسم لویی ویلیام تاملینسون زندگی میکرد. لویی همیشه گی ترین، زیباترین و پولدارترین در کوییرلند بود. تا اینکه یه روز، آیینه ی جادوییش بهش گفت هری استایلز گی ترین پسره. و اینجوری شد که از حسادت، اون تصمیم گرفت هری استایلز...
"اطلاعیه"
های
روزتون بخیر.
خب من قرار بود اگه بازم فف طنز پیدا کردم ترجمه کنم اما با اینکه کلی گشتم فف طنزی که به دلم بشینه پیدا نکردم...
پس خودم دست به کار شدم و دارم یه فف طنز مینویسم:
[ Forest Boy ]خوشحال میشم اگه یه نگاه بهش بندازین💕
-Sizarta-