──────✧◈✦◈✧──────تکه دستمالی که دستش بود رو آروم آروم روی لوله ی سرد و بلند اسلحه میکشید!
یه هکلر کُچ آلمانی... یه نمونه ی ارتقا یافته تر و سبک تر از اسلحه های ام چهار آمریکایی. کالیبر 5.56 میلیمتری، برد موثر 600 متر و پیستون مغزی کوتاه.
همینا تبدیلش کرده بود به یه اسلحه ی تیربار کشنده.مثل پدری که پسرکوچیکشو نوازش میکنه، دستشو روی بدنه ی سیاه تفنگش میکشید. قسمت ورودی و آویزون چادر کنار رفت و یه پسر بلند قد و چهارشونه با لباس ارتشی با عجله وارد چادر شد:
-شت تهیونگ!! گرفتنش.تهیونگ با مکث و آرامش سرش رو بالا آورد و نگاهی به جین انداخت:
-جاسوس کره شمالی بود نه؟جین به نشانه ی ندونستن سرش رو تکان داد:
-نه. حرف نمیزنه! حتی شکنجه هم شد، هیچی به هیچی. فرمانده منو فرستاد تا بهت بگم تو بری از پسره بازجویی کنی.نگاهش رو دوخت توی چشمای سرباز! جین باخودش فکر کرد، چشمای پسر روبه روش چطور میتونه اینقدر بی حس باشه؟ سیاهه سیاه... اما عملا هیچ حسی ازش منتقل نمیشد. نه ترس،نه غم،نه شادی،نه شجاعت. انگار که روح نداشت!
اما صداش؟ گرم بود!عین فنجون قهوه، وسط یه شب برفی.
-خیلی خب، الان میام.جین به نشانه ی فهمیدن سرش رو تکان داد. عقب گرد کرد تا از چادر بیرون بره، که صدای تهیونگ متوقفش کرد:
-یونیفرم نظامی ارتش کره شمالی رو برام حاضر کنید!جین نگاه متعجبی به پسر انداخت:
-میخوای چیکار؟تهیونگ بی توجه به جین، همونطور مشغول پر کردن خشاب اسلحه اش بود لب زد:
-منو به عنوان اسیر میفرستین توی چادر پیش پسره. اینجوری اعتماد میکنه و جاسوس هرطرفی که باشه، ممکنه خودشو لو بده.جین نگاه متفکری به تهیونگ انداخت و جواب داد:
-بعید میدونم! بهرحال اونم جاسوسه، قطعا آموزش دیده برای اینجور مواقع.بالاخره تهیونگ دست از کارش کشید و نگاهشو مستقیم به جین دوخت.
با صدای محکم و رسایی غرید:
-منم کیم تهیونگم! شکارچی صحرا!جین زبونش بند اومد. بدون حرف دیگه ای، سرش رو به نشانه مثبت تکون داد و از چادر رفت بیرون.
***
دستاش رو از پشت بسته بودن و به پاهاشم یه چیزی مثل زنجیروصل بود!روی چشماش با یه تیکه دستمال بسته شده بود و هیچ جارو نمیتونست ببینه. فقط صدای زوزه های بادی که توی کویر خشک و خالی میپیچید رو میشنید و هراز گاهی هم صدای خرد شدن ماسه های زیر پوتین های سربازا یا تایرهای های بزرگ لندکروز های ارتش کره جنوبی.
YOU ARE READING
WILDERNESS - VKOOK
Fanfiction▫️Name : wilderness ▫️writer : Rednight ▫️Genre : romance , dram ▫️couple : Vkook ▫️character : Taehyung, jungkook, Seokjin قصه ی شاعری که جای قافیه، دوربین اسلحهاش را تنظیم میکند؛ و قصهی بیپناهی که به آغوش دشمن پناه میبرد. ...