_4_

677 153 80
                                    

بدون اینکه فرصتی برای جواب دادن بهم بده ، از ماشین پیاده شد . در رو کوبید ، عصبانی بود مثل وقتی که گفتم حق نداره طرف ماشین ها بره ، داد زد ، اون موقع هم در ها رو به هم کوبید.

حتی منو از داشتن خودش محروم کرد ولی در آخر بعد از همه ی تقلاهاش وقتی بین دوراهی قرار گرفت انتخابش بی شک چیزی بود که من میخواستم "چون من مهم تر بودم" خیلی چیزا هست که باید قبولش کنیم چاره ای نداریم ، اشرف مخلوقات بودنمون همیشه یه شوخی مسخرس .

پیاده شدم.بوی خاص دریا به مشام میرسید ، زین هر وقت میخواست آروم شه اینجا می اومد .اون عاشق دریاس منم عاشق این آبی بی کرانم ،نه اینکه چون آبیه یا چون وسیعه ، یا حتی نه به خاطر صدای آرامش بخشش ....
چون اولین بار اینجا دیدمش و گرنه دریا فقط آبه یه عالمه آب.

خوب یادمه داشت آفتاب می گرفت ،می دونستم سابه نایل بهم معرفیش کرده بود، بهش گفتم " بدن فوق العاده ای داری ولی جای اسپنک روی باسنت کمه "با گیجی به باسنش نگاه کرد !

خندیدم و ضربه ی محکمی روش زدم و گفتم
-حالا داریش .

نیشخند زد
-لاس زن خوبی هستی

-تو هم پسر کوچولوی خوبی هستی !

خوب یادمه گونه هاش سرخ شدن خیلی خوب ... .
اون زیباترین رنگ سرخی بود که در تمام عمرم دیدم .

از ماشین پیاده شدم و با قدم های آروم دنبالش گشتم ، روی یه سنگ نشسته بود و سیگاری گوشه ی لبش خوددنمایی میکرد ، اینکه داره سیگار میکشه نشون میده دلخوره !دلخور از چی ؟ از کی ؟

میدونست مجبورم ولی سرجنگ داشت سر من با کل دنیا سرجنگ داشت ، منم داشتم.

اون دوسم داشت من بیشتر.فکر کنم اینا طبیعیه .

-ده تا زین ،سیگارت رو خاموش کن .الان !

چند ثانیه نگام کرد بعد پک عمیقی دیگه ای ازش گرفت و همون طور که سیگار رو خاموش میکرد زمزمه کرد
-بکنش پنجاه تا ! 5 تا اضافی تر از سهمیم کشیدم .

-میدونی ریه هات بعد اون تصادف... .

جملم رو قطع کرد

-دوس داشتم من تاپ باشم .

دروغ نیست بگم باختم ! تاپ بودن... تاپ بودن ! مطمعنم منظورش تاب بودن توی رابطه ی جنسی نیست چون هر وقت بخواد بدنم در اختیارشه ... .

-چرا ؟

-چون میتونستم نزارم بری .

-نمیتونستی زین ، یه مستر باید از احساسات سابش حمایت کنه ،اونوقت مجبور بودی خودت برام بلیط رو بخری فکر کنم اینطوری دردناک تر بود .

-گفتم کاش سلطه گر می بودم نگفتم قرارِ سلطه گر خوبی باشم.

سرش روی زانوهای جمع شده اش گذاشت به دریا خیره شد زمزمه کردم

accident [completed_ziam]Where stories live. Discover now