هیچ وخ یادم نمیره رفته بودیم شهربازی سوار ی نمدونم چیچی شدیم از اون پشم ریزونا(صندلی داش میرف بالا عادمو برعکس میکرد میچرخید/:) ترسو ترین دوستمو ب زور سوار کردم روشن شد...
ناموصا جیغ میزد اسممو ها/=
هنوزم گوشم ب خاطرش سوت میکشه
بزارین ی بار دیگه بگم
اسممو...جیغ میزد
و من یاد اسماتایی ک تو واتپد خوندم افتادم و داشتم بین زمین و ایمون عرق شرم میریختمعاخرسرم انقد جیغ زد نگه داشتن پول منم رف هوا)":