من وقتی میخوام دروغ بگم و تظاهر کنم تقصیر من نیست:
خب...عام نصفه شب بود تو یه روز گرم تابستونی نزدیکای عید داشت برف میومد و من تو اتاقم بودم و داشتم میرفتم خونه بعد زنگ آیفون خورد و مدرسه تعطیل شد و راس ساعت سه صبح مامانم اومد تو اتاقم گفت نهار آمادست.