اعترافات

200 46 36
                                    

شیش سالگی قلیون کشیدم

هروخ خونه تنها باشم وودکای بابامو میخورم

بچه بودم فق چند سالم بود داشتم میفتادم شلوار فامیلمونو گرفتم از این کشیا بود در اومد از پاش بیچاره...

زدم تو گوش بچه دوست بابام گفتم افتاده

همون روحیم ک ساعت خونه مامانبزرگمو واسه ساعت سه شب کوک کرد

BullshitsDonde viven las historias. Descúbrelo ahora