اعترافات 2

182 38 31
                                    

من اونی بودم ک اجزای میز وسط حیاطو جدا کردم با پایش ادا گیتار زدن درآوردم ولی ب جاش دوستمو متهم کردن و اون ی هفته باهام قهر بود

ب خدا تو کلاس دوم مواد نمیفروختم ناظممون فقط ی دانش آموز کمتر میخواس:((((

اونی ک از بالای در پفیلا مینداخ تو کلاسا منو دوستم بودیم

اونی ک توپ مدرسرو پرت کرد و رف تو حیاط همسایه بغلی دو دیقه بعد نصفش برگش تو حیاط مدرسه کار من بود

با اینکه زنگ مدرسه بود من یواشکی رفتم چیپس و بستنی خریدم(هزاربار اینکارو کردم کمکم با فروشنده رفیق شدم ک کرونا اومد)

از دوستم با کلی منت توپ عزیز تر از جانشو گرفتم صرف دو ثانیه طی یک حرکت انتحاری انداختمش تو سطل آشغال(ب خدا از قصد نبود)و من بعدا بهش گفتم و از اون ب بعد کسی از من خبر نداره

بچه بودم خرگوش داشتم از مریضی نمرد مم فقط با صندلی چرخ دار خودمو هل دادم و ندیدمش...و اون...له شد...هنوز عذاب وجدان دارم یکی از اعضای خانواده جانگکوکو کشتم

فرشی ک مامانم میبافت بنداش پوسیده نشد من عصبانی شدم و طبق معمول ک عصبانی میشم و یا باید یکی رو بزنم یا یچی رو بشکونم یا داد بزنم با چاقو افتادم ب جون فرشش(یک عدد وحشی)

کلاس دوم عصبانی بودم دوستمو هل دادم بهش لقد زدم و سرش داد زدم(وی تازه میفهمد چرا ناظم برای رهایی از دستش به او تهمت مواد فروشی زده بود)

BullshitsDove le storie prendono vita. Scoprilo ora