مینهو همراه چانیول با موهای بهم ریخته از اتاق بیرون اومدندو با جو آشفته ی روبه روشون شکه شدند. تمین روی زمین افتاده بود و همه دورش جمع شدهبودند. اونیو که سر تمین رو روی پاهاش گذاشته بود به مینهو فریاد زد
"دارو های تمین زودباش عجله کنه"
مینهو همراه کای داخل اتاق تمین دویدند و دنبال دارو ها گشتناما چیزی پیدا نکردن. مینهو بیرون اومد و به چهره ی سفید شده ی تمین زل زد و گفت"نیست"
اونیو با صدای بلند و عصبی از جاش بلند شد و ضربه ای به وسطسینه ی مینهو زد"یعنی چی که نیست؟ خودم داخل چمدونش گذاشتم"
مینهو عصبانی شد و سر اونیو فریاد کشید"میگمم نبوود میفهمیهیونگ؟؟؟ نبود"
کای با عجله از اتاق بیرون اومد و کیسه ی پلاستیکی که درونشقرص های رنگی زیادی بود رو به سمت اونیو گرفت.مطمئن نبود که آیا این همون داروهاییهست که اون ها راجبش حرف میزنن یا نه اما این کیسه تنها دارویی بود که دیشب موقع خوابدید تمین مخفیانه سعی در پنهون کردنش داره.
جونگهیون کیسه ی دارو ها رو گرفت و همه رو روی زمین خالی کرد.قرص های رنگا رنگ باهم مخلوط شده بودن و معلوم نبود کدوم برای کدوم شیشه است. کیبومشروع به نفس کشیدن های نا منظم کرد، زمان دارو دادن به تمین خیلی طولانی شده بود وکیبوم استرس گرفته بود و نمیتونست خوب نفس بکشه.
کیونگسو با دیدن کیبوم که رنگش هر لحظه سفیدت تر میشد سمتش رفتو شونه هاش رو ماساژ داد سعی کرد آرومش کنه و انگار داشت موفق میشد. کنترل اوضاع کاملااز دست پسرای شاینی در رفته بود و این خطرناک بود. سوهو که قبلا توی بیمارستان به مدتداوطلب کار میکرد خودش رو به تمین رسوند و دستش رو روی رگ گردن تمین گذاشت، نتونستنبضی پیدا کنه و شروع به انجام سی پی آر (ماساژ قلبی) کرد.
همه به کاری که سوهو داشت میکرد نگاه کردند که بالاخره مینسوکگفت" چیکار داری میکنی؟"
جونگهیون با عصبانیت از هر قرص رنگی یکی رو برداشت و خواست همهرو داخل دهان تمین بزاره که مینهو جلو اومد و دستش رو گرفت "چیکار میکنی؟"
اونیو دست مینهو رو عقب کشید و با صدای بلند گفت" بزارکارشو بکنه" اما مینهو دوباره مانع شد که جونگهیون مثل اونیو فریاد زد و گفت"ما نمیدونیم کدوم قرص رو باید بخوره و اگه الان نخوره میمیره . همین الانشم دیر شدهاون ایست قلبی کرده"
کیبوم با چشم هایی که پر از اشک شده بود زمزمه کرد" پسرهی عوضی اینبار اگه زنده بمونه خودم میکشمش"
YOU ARE READING
Sad But Sweet Problem
Fanfictionیک اتفاق ناگوار باعث میشه خوابگاه شاینی غیر قابل سکونت بشه، به طوری که کمپانی اس ام برای مراقبت از آیدول های 10 سالش مجبور میشه اونا رو به یه خوابگته دیگه بفرسته. اما از شانس بد هیچ خوابگاهی توی سئول خالی نیست. به هر زوری که هست اس ام شاینی رو به پر...