4
شماره ناشناس:
واو! تو خيلي خوب به نظر مياي😍
با اين شلوار و تيشرتت
بكهيون:
چي؟
شماره ناشناس:
؛(
بكهيون:
كجايي؟
شماره ناشناس:
نميدونم🙄
شماره ناشناس:
گيج به نظر ميرسي!
چقدر كيوت😍
شماره ناشناس:
به اطراف نگاه كردنو بس كن بكهيون، تو هيچ وقت منو پيدا نميكني!
شماره ناشناس:
گفتن به چانيول و سهون هيچ كمكي بهت نميكنه!
بكهيون:
تو روحي؟
شماره ناشناس:
هاهاهاها! تو چقدر با مزه اي نه من انسانم
بكهيون:
باشه. لطفا پيام دادن به منو تمومش كن.
شماره ناشناس:
نه.
شماره ناشناس:
اووو. گوشيتو گذاشتي كنار(؛
شماره ناشناس:
هي منم ميخوام اون جك رو بدونم!
شماره ناشناس:
بكهيونا تو خيلي كيوتي وقتي ميخندي☺️
شماره ناشناس:
داري ميري :(
شماره ناشناس:
بايد دنبالت كنم؟
بكهيون:
لطفا نكن!
شماره ناشناس:
كيوت🤗
شماره ناشناس:
اه پس يه روز ديگه دنبالت ميكنم. خسته هستم^~^
شماره ناشناس:
باي
بكهيون:
seen
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
YOU ARE READING
Text (Baekhyun fanfiction)
Fantasyسلام ☺️🤗 من NSDP هستم و قراره براتون يه فنفيكشن ترجمه اي و متفاوت آپ كنم😉 خب اين داستان در مورد دختريه كه كه به طور مخفيانه بكهيونو دنبال ميكنه و بهش پيام ميده در حالي كه خودشو به بك معرفي نميكنه! به نظرتون بك ميفهمه اون كيه!؟
