39
سوجین:
ایوووو، لیدیز اند جنتلمنز😂😅یری:
هی یووووچه یونگ:
نایس اسکرتسوجین:
چی؟🤔یری:
چی؟چه یونگ:
چی؟سوجین:
😐سوجین:
حالا هرچی
چه خبر گایز؟یری:
هاییییی
قرار دیروزت چطور بود؟چه یونگ:
کاری کردین؟یری:
اوهوم، مثلا درست کردن بچه...سوجین:
نه ew چی؟یری:
😅چه یونگ:
😏سوجین:
خوب بود
خوش گذشتیری:
همین؟چه یونگ:
چه حوصله سربر!سوجین:
عالی به نظر میرسید😅یری:
خب چیکار کردین؟سوجین:
به یه رستوران لاکچری رفتیم
بعدشم منو برد به یه جای خیلی باحال
یه جایی دور از شهریری:
.ooچه یونگ:
کیوتتتت!سجین:
:)یری:
همو نبوسیدین؟سوجین:
وقتی که اومد دنبالم گونه مو بوسید
آخرشم وقتی منو رسوند خونه موقع خداحافظی پیشونیمو بوسید!چه یونگ:
همین؟ .-.یری:
باید کارای مردونه تری انجام میداد😒سوجین:
😂چه یونگ:
پایه این امروز بریم بیرون؟یری:
کجا؟چه یونگ:
مثلا یه فروشگاه
یا یه پاساژ
یه همچین جاییسوجین:
من پایه امیری:
می تو، لتس گوسوجین:
ساعت چند؟چه یونگ:
ساعت ۳ خوبه؟یری:
عالیییسوجین:
باشه پس میبینمتون دختراایری:
یسچه یونگ:
زای جیانسوجین:
ها؟یری:
؟؟چه یونگ:
به معنی خداحافظیه
تو زبان چینیسوجین:
کی و چطور یادش گرفتی؟یری:
^چه یونگ:
اممم
سهون بهم یاد دادیری:
سهون آره؟😏سوجین:
.oOoOOOoیری:
اصن سهون از کجا چینی بلده؟سوجین:
؟چه یونگ:
یه دوست چینی به اسم ییشینگ داره،
دوست دوران بچگیشه
ازون چینی یاد گرفته😄سوجین:
اوه میبینمیری:
چه جالبیری:
سهچه(اسم شیپ چه یونگ و سهون)سوجین:
سهیونگ بهترهیری:
نه،
چه هون بهترهچه یونگ:
دوستان، خفه!یری:
نهچه یونگ:
جونگری(اسم شیپ جونگین و یری) چطوره اصن؟😊😏سوجین:
.oOOoOooیری:
بکجین چطوره؟😏چه یونگ:
اینو موافقم😁سوجین:
😂😂😂چه یونگ:
اوکی بعدا میبینمتون💖یری:
خداحافظ گاواسوجین:
گاو؟😂یری:
😅🤦🏻♀️*یه پارت فان دیگه!🤣😂
اگه خوشتون اومد ووت بدین🌺🥰
بچه ها من واسه فصل دومش چیزی به ذهنم نمیرسه😐
باید روش فکر کنم
YOU ARE READING
Text (Baekhyun fanfiction)
Fantasyسلام ☺️🤗 من NSDP هستم و قراره براتون يه فنفيكشن ترجمه اي و متفاوت آپ كنم😉 خب اين داستان در مورد دختريه كه كه به طور مخفيانه بكهيونو دنبال ميكنه و بهش پيام ميده در حالي كه خودشو به بك معرفي نميكنه! به نظرتون بك ميفهمه اون كيه!؟