زین عزیز
امروز عمه مریدا کتکم زد و از خونه انداختم بیرون . نمیدونم باید کجا برم یا باید چیکار کنم .
سامانتا دختر عمه کل لباسامو از پنجره پرت کرد پایین و داد زد " هرزه"زین عزیز من نمیدونم باید کجا بخوابم . هوا سرده و همه ی لباسارو رو زمین ول کردم چون بارون خیسشون کرده بود
درسته داره بارون میاد
چنتا پسر اونور پارک نشستن و سیگار میکشن
میترسم
چرا هیچکی منو نمیخواد ؟ پدرو مادر رفتن
عمه منو از خونه بیرون میکنه
یادته میگفتی پدرمادر الان جای بهترین؟
ینی اونجا واقعا جای بهتریه ؟
مطمعنی؟
میترسم که چاقو دستم بگیرم...زین عزیز من بهت نیاز دارم
YOU ARE READING
10 REASONS WHY [Completed]
Short Story"من جیغ میزدم ولی تو منو نشناختی" الکسیس ده دلیل خودکشیشو تو ده تا نامه برای زین مینویسه این ده دلیل زندگیتونو عوض میکنه اگه شروع میکنید تا اخرش بخونید حقیقتی که اخرش داره تکون دهندست