چانیول انقدر بکهیون رو میشناسه که بدونه وقتی این مدلی لبخند میزنه و یا چشمهاش حالت عصبانی ندارن یعنی همه چیز بینشون حل شده و حتی میتونه سربه سرش بذاره و باهاش شوخی کنه.
توی اخرین رابطه اشون فهمیده بود بکهیون به شدت قلقلکیه و حالا که یک هفته بخاطر بکهیون دچار غم و اندوه فراوان شده بود تازه ماه عسلشم کوفتش شده بود پس تصمیم گرفت با قلقلک دادنش ازش انتقام بگیره.
چشمهاش از ذوق نقشه ای که کشیده بود برق میزدن و این برق نگاهش باعث شد بکهیون بفهمه چیزای خوبی تو سر چان نمیچرخه ولی تا به خودش بیاد، چانیول سویشرتش رو از تنش در اورد و با گرفتن دو طرف کمر بکهیون و خمیه زدن روش راه فرارش رو بست و با یه نیشخند شیطانی شروع کرد به قلقلک دادن بکهیونی که با خنده و جیغ و فریاد زیر دستهای چانیول به خودش میپیچید.
اینکه چانیول همون پسرخاله تخسش که با جمله من استریتم تقریبا همه اشون رو جر داده بود، تا این حد هورنی شده که از هر فرصتی برای رابطه برقرار کردن باهاش میخواست استفاده کنه بکیهون رو به تعجب مینداخت.
درسته اون شب بعد از اینکه کلی قلقلکش داده بود و عملا تا زمانی که بکهیون به گریه بی افته و التماسش کنه که رهاش کنه پیش رفته بود و با اظهار دلتنگی بخاطر قهر کردن بکهیون راضیش کرده بود که با هم سکس داشته باشن و بکهیون هم بی میل نبود و به همسر جان هم حق میداد، ولی جدا انتظار نداشت چانیول این روی هورنیش رو حفظ کنه و از فرداش تقریبا هر بار که بکهیون رو مشغول یه کاری ببینه و حس کنه بکهیون بهش داره بی توجه ای میکنه بیاد از پشت بغلش کنه یا تو گردنش نفس بکشه و با یه لحن فاکی رو اعصابی بگه "هیونی تو هنوز قهری؟" و عملا بکهیون رو به غلط کردن بندازه که چرا باهاش قهر کرده بود که حالا بخواد این طوری تاوان پس بده.
این اذیت کردنهاش تا جایی پیش رفت که بکهیون با یه حال زار بگه "چانیول عزیزم بیا یه کم که کارای کمپانی ردیف شد دوباره بریم ماه عسل" و این طوری با وعده دادن یه سفر دو نفره دیگه البته به شرط اینکه دیگه نه ساحل افتابی در کار باشه نه هیچ جای دیگه ای که توش بکهیون لخت بشه تا دیگران نگاش کنن و دخترای بیکینی پوشم توش پیدا نشه، چانیول رضایت داد که عین چسب به بکهیون نچسبه و بهش اجازه بده بره دنبال کاراش.
البته اینکه چانیول یه کم فاصله طولی رو با بکهیون رعایت کرده بود دلیل بر این نبود که لیست عزیزش برای عاشق کردن بکهیون رو فراموش کرده باشه.
چانیول طبق لیستش وقتی بکهیون داشت از کنار کناپه ای که اون روش دراز کشیده بود رد میشد مچش رو کشیده بود تا طبق چیزی که خونده و البته دیده، بکهیون بی افته روش و ازش لب بگیره و اگر اینکه بکهیون با چونه اش افتاده بود رو دماغ عزیزش و صورتش یه طورایی به فاک رفته بود رو فاکتور میگرفت و فحشهای بکهیون رو هم نادیده، میشد گفت گزینه اش با موفقیت تیک خورده.
KAMU SEDANG MEMBACA
my husband is my ex crush [complete]
Fiksi Penggemar#full چانیول یه دستور ازدواج از پسر خاله اش بیون بکهیون میگیره و درست زمانی که امیدوارِ مامان انتی گی قدرتمندش بتونه نجاتش بده، همه امیدش برباد میره.. چون مامانش میخواد مطمئن بشه پسر عزیزش اپیلاسیون شده، سفید و بلوری بره توی تخت بکهیون. اما عاقبت از...