🌻 :
با یوگیوم صمیمی بنظر میاینجانگکوک :
اوو
یوگیوم؟!
میشناسیش؟!🌻 :
چند بار باهم حرف زدیمجانگکوک :
فهمیدم
خب پروژه زیست شناسی رو قراره باهم انجام بدیم
درباره اون حرف میزدیم🌻 :
هممممجانگکوک :
میدونی اون همیشه میخواسته با من باشه
اما چون از سوکجین میترسیده
میترسید بهم نزدیک شه🌻 :
آااااا آااااا
چه نازجانگکوک :
اما انگار بدون صمیمیت گفتی
(با لحنی گفتی که دوستانه نیست)🌻 :
چون از کنار پسری که دوسش دارم تکون نمیخوره|
چون از کنار|
نه ، همچین چیزی مگه میشه
از ته دل گفتمجانگکوک :
هومم
باشه پس
چطوری؟🌻 :
خوابم میاد
تو چطوری؟جانگکوک :
من خوبم ولی،
چرا خوابت میاد؟
نکنه شب نخوابیدی؟!🌻 :
نتونستم بخوابمجانگکوک :
چرا؟😲🌻 :
ذهنم درگیر بود
خوابم نگرفتجانگکوک :
اما به چی اینهمه فکر میکردی؟!
ببین خوابت میاد!🌻 :
به تو|
نمره هام افت کرده
به اون فکر میکردمجانگکوک :
فهمیدم
اما جبران میکنی
نگران نباش
بنظرم تو خیلی باهوشی
🌻 :
هوممم
اونجوریم؟!جانگکوک :
آره بنظرم🌻 :
باشه،
ممنونم؟جانگکوک :
خواهش میکنم
این وسط
وقتی منو با یوگیوم دیدی
تو کافه تریا بودی؟🌻 :
طور دیگه چطور میتونستم ببینمت!جانگکوک :
شاید وقتی داشتی رد میشدی
چه میدونم
آخه اونموقع افراد زیادی تو کافه نبودن
تهیونگ، داداش سوکجین
و دوستاش اون اطراف بودن
برا همین پرسیدم🌻 :
واقعاً؟!
من از کافه یه چیزایی گرفتم و رفتم
اونموقع دیدم
یعنی ننشسته بودمجانگکوک :
باشه الآن فهمیدم
چیزه،
من میرم به مامانم کمک کنم
اما بازم حرف میزنیم باشه؟🌻 :
البته
حرف میزنیم
موفق باشیجانگکوک :
ممنونم
خدافظ🌻 :
بای_________________________
های لاولی هاااا🤩
امیدوارم همتون خوب باشین😋
یه سوالی داشتم
این گلای آفتابگردون جابجا که نمیوفتن یعنی جاشون برعکس بشه؟
اخه یکی از ریدرا بهم میگفت که جای درستشون نمیوفتن
YOU ARE READING
Cheat | Taekook
Romance《completed》 شماره ناشناس : هی جانگکوک عشقت داره بهت خیانت میکنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کیم تهیونگ : سلام جانگکوک من تهیونگم کسی که عاشق دوست پسر برادرش شده و احمقی که برای محافظت از عشقش نهایت تلاشش رو میکنه Original story by : @lostinkth Tran...