16-Wolf's bane

951 180 241
                                    

هي گايز:)
واتس آپ؟
حالتون چطوره؟
اميدوارم اين پارت رو دوست داشته باشيد و وت و كامنت رو فراموش نكنيد:(🙏🏻❤️

بوس بوس

-مري-

_____________________

ماليا با كلافگي نفسشو بيرون داد:خيله خب ليديا...بيا يه بار ديگه امتحان كنيم...من بهت حمله ميكنم و تو جيغ ميزني باشه؟

ليديا سرش رو تكون داد:فايده ايي نداره ماليا...ما الان دو ساعته كه توي جنگليم و دو تا كلاس رو از دست داديم.

-آره!رياضي و زيست شناسي.اونها اصلا مهم نيستن.
ماليا گفت.

-وقتي ميخواستي فارغ التحصیل بشي بهت ميگم كه مهم نيستن يا نه.
ليديا جواب داد.

بعد،مكث كوتاهي كرد و ادامه داد:اين جواب نميده چون من ميدونم كه تو قرار نيست بهم آسيب بزني.

ماليا در حالي كه داشت چند قدم از اون دختر دور ميشد سرش رو كج كرد:باور كن كه بعيد نيست اين كارو بكنم.
با زمزمه گفت.

-هي!شنيدم چي گفتي!
ليديا گفت.

-خوبه.
ماليا جواب داد.

بعد از اينكه به اندازه كافي از ليديا دور شد،به سمتش برگشت.

اخم ريزي كرد و دندون هاش رو به نمايش گذاشت.

ليديا با بيخيالي به صورت وحشي ماليا نگاه كرد و دست به سينه شد.

ماليا به سمتش دويد و چنگال هاش رو بيرون آورد.

غرشي كرد و چنگالش رو نزديك صورت ليديا برد.

ليديا دهنش رو باز كرد و جيغ كوتاهي كشيد.

ماليا دستش رو پايين آورد و صورتش به حالت عادي برگشت:ليديا!

ليديا ابروهاش رو بالا انداخت:متاسفم...متاسفم...ولي من از تو نميترسم.

ماليا سرش رو تكون داد و دستش رو توي جيبش كرد:درست ميگي.

گفت و بعد از گرفتن يه شماره،موبايلش رو روي گوشش قرار داد.

-به كي زنگ ميزني؟
ليديا پرسيد.

ماليا نيم نگاهي بهش انداخت:به يكي كه واقعا ازش بترسي.

***

-خيله خب درك...بگو كه من مدرسه رو نپيچوندم فقط براي اينكه با هم پيك نيك داشته باشيم.
استايلز گفت.

درك سبدي كه دستش بود رو روي زمين گذاشت و بعد يه پتو كه توي دست ديگه اش بود رو پهن كرد روي برگ هاي جنگلي كه داخلش بودن.

the void inside [sterek]Where stories live. Discover now