هي گايز:)
واتس آپ؟
حالتون چطوره؟
اميدوارم اين پارت رو دوست داشته باشيد و وت و كامنت رو فراموش نكنيد:(🙏🏻❤️بوس بوس
-مري-
_____________________
ماليا با كلافگي نفسشو بيرون داد:خيله خب ليديا...بيا يه بار ديگه امتحان كنيم...من بهت حمله ميكنم و تو جيغ ميزني باشه؟
ليديا سرش رو تكون داد:فايده ايي نداره ماليا...ما الان دو ساعته كه توي جنگليم و دو تا كلاس رو از دست داديم.
-آره!رياضي و زيست شناسي.اونها اصلا مهم نيستن.
ماليا گفت.-وقتي ميخواستي فارغ التحصیل بشي بهت ميگم كه مهم نيستن يا نه.
ليديا جواب داد.بعد،مكث كوتاهي كرد و ادامه داد:اين جواب نميده چون من ميدونم كه تو قرار نيست بهم آسيب بزني.
ماليا در حالي كه داشت چند قدم از اون دختر دور ميشد سرش رو كج كرد:باور كن كه بعيد نيست اين كارو بكنم.
با زمزمه گفت.-هي!شنيدم چي گفتي!
ليديا گفت.-خوبه.
ماليا جواب داد.بعد از اينكه به اندازه كافي از ليديا دور شد،به سمتش برگشت.
اخم ريزي كرد و دندون هاش رو به نمايش گذاشت.
ليديا با بيخيالي به صورت وحشي ماليا نگاه كرد و دست به سينه شد.
ماليا به سمتش دويد و چنگال هاش رو بيرون آورد.
غرشي كرد و چنگالش رو نزديك صورت ليديا برد.
ليديا دهنش رو باز كرد و جيغ كوتاهي كشيد.
ماليا دستش رو پايين آورد و صورتش به حالت عادي برگشت:ليديا!
ليديا ابروهاش رو بالا انداخت:متاسفم...متاسفم...ولي من از تو نميترسم.
ماليا سرش رو تكون داد و دستش رو توي جيبش كرد:درست ميگي.
گفت و بعد از گرفتن يه شماره،موبايلش رو روي گوشش قرار داد.
-به كي زنگ ميزني؟
ليديا پرسيد.ماليا نيم نگاهي بهش انداخت:به يكي كه واقعا ازش بترسي.
***
-خيله خب درك...بگو كه من مدرسه رو نپيچوندم فقط براي اينكه با هم پيك نيك داشته باشيم.
استايلز گفت.درك سبدي كه دستش بود رو روي زمين گذاشت و بعد يه پتو كه توي دست ديگه اش بود رو پهن كرد روي برگ هاي جنگلي كه داخلش بودن.
YOU ARE READING
the void inside [sterek]
Werewolf[completed] "خلا درون" گروه،تونسته بود نوگيتسونه رو از بين ببره. يه ماجراي ديگه هم تموم شده بود. همه چيز به حالت اول برگشت. يعني...تقريبا... استايلز ميتونه به همين سرعت همه چيز رو فراموش كنه؟