جانگ کوک عزیز
یک هفته گذشت و امروز اخرین روز قبل از اینکه تعطیلات. شروع بشنهامروز آخرین روزی که قراره تو رو ببینم
تو به من لبخند زدی
تو به من لبخند زدی نه یونگیی
تو گفتی
'امیدوارم تعطیلاته شیرینی رو داشته باشی'
من البته گریه کردمتو هفته گذشته خیلی زیبا بودی
من از خودم پرسیدم که چخبره اینجافکر کنم تو خبر نداری که دوستات منو کتک میزنن
هر روز
راستش نمیدونم
فقط ارزو دارم ندونیمن تعجب همیکنم که اونا هنوز تا الان هیچ کدوم از استخون هام رو نشکوندن
فکر کنم قراره گریه کنم،بعد از اینکه همه این چیزا تموم بشه
-TaeHyung
ESTÁS LEYENDO
Y o u n g F o r e v e r VKOOK-''|COMPLETE|
Romance(Persian translation) اینجا دل نوشته های کیم تهیونگ رو داریم که درباره عشقش حرف میزنه:)) *این فیک با اجازه نویسنده ترجمه شده -152k ریدر -7،68k ووت • TaeKook پایان: 1399.3.26