فصل چهارم

5 1 0
                                    


جشن‌کریسمس، نیویورک سیتی.

من برای کریسمس به خودم یه مرد میدم. آره، یه مرد.

من می‌تونم این کار رو بکنم. جدا، می‌تونم. فک‌کنم. شاید.

فقط از طاق‌ِ در، بارِ تجملی‌ِ هتل رو نگاه می‌کنم و دنبال یه چشم‌انداز باورنکردنی می‌گردم. گرمی اون ویسکی که در مهمونی بعد از اجرا خوردم، با خوشی تو بدنم زمزمه‌می‌کنه. من به چیزی بیشتراز مایع شجاعت نیازدارم تا این نقشه رو عملی‌کنم.
فکرکنم این اطمینان‌بخشه که بگم این اولین سکس یه شبمه.
و صدالبته که من باید چیزی فراتراز سطح خودم پیداکنم. ولی کی می‌دونست که بارِ هتل اینقدر خفنه؟
رزکلاب در هتل‌پلازا، اتوبان‌پنجم نیویورک‌سیتی.*
می‌خواستم فرش‌هارو به‌دنبال لکه گل که ممکنه از بوت‌های کابوییم ریخته‌ باشه چک‌ کنم، ولی نکردم؛ و شک داشتم که این اولین‌باری باشه که یه دختر کنتاکی صادق و مشکوک وارد اینجا شده‌باشه.
هرچند این بوت‌ها بخشی از لباس‌های استیجمه، پس رشته‌ها و چرم‌سنگ‌دوزی شده این بوت‌ها از اون‌ بوت‌های کهنه‌ای که تو اتاقک اتوبوس رها کردم، بهتره. پرتوهای بنفش مایل‌به آبی که‌از تجهیزات‌نوری سقف‌گنبدی مجلل بار ساتع‌می‌شد، باعث شده‌بود فکرکنی به نفر اونجارو تو آب‌انگور غوطه‌ور کرده؛ حس غیرمادی بودن به بار می‌داد.
یه نگاه کوتاه به آدم‌هایی که امشب اینجان، واضح می‌کنه که اون‌ها از سیاره‌ی متفاوتی اومدن.

ولی مقایسه‌کردن رو کنارگذاشتم و جرئت‌کردم به در چوبی‌ درخشان بار نزدیک بشم. اگر قراره این‌کار رو انجام‌ بدم به یه شات دیگه از مایع‌ شجاعت نیاز دارم.

روی یکی از چهارپایه‌های نرم بار خزیدم؛ کاملا آگاه‌ بودم دامن‌جین‌کوتاهم روی رون‌هام بالا‌میره.
یه‌ مردکت‌وشلواری روی چهارپایه پایینی داره پاهام رو دید می‌زنه و مایع توی لیوانش رو می‌چرخونه. نمی‌تونم بگم چه‌ رنگی هستش چون همه‌چیز رنگ‌غیرعادی اینجارو به خودش میگیره.

بابت اون چراغ‌ها سپاسگزارم؛ یه چیزی درمورد اون‌ها سکسی و دلپذیره، و به من جرئت میده تا طبق نقشه‌ام پیش‌برم.

لیست آرزوهای کریسمسم ممکنه کوتاه باشه ولی مطمئناً خاصه.

یه مرد مغرور با بدن‌ خیلی‌ جذاب که ذهنم رو از غمی که منو درگیرکرده، دورکنه.

منوی نوشیدنی رو قاپ‌ زدم و بازش کردم. دقیقاً روی صفحه‌ای که نیازداشتم فرود اومد. ویسکی‌ آمریکایی از بهترین نوع.
وقتی قیمت‌ها رو خوندم، فکم افتاد.

- لعنتی، ۱۶دلار برای جک‌دنیل؟ این چه جهنمیه؟ مگه خود جک از گور بلندشده و اون مالت‌ خیس‌شده رو درست‌کرده؟ لعنتی...
صدام بلند شد و همه اون هایی که تو بار هستند و حتی متصدی‌بار با اون لباس جالبش برگشتند و به من نگاه‌کردند.

DIRTY BILLIONAIREWhere stories live. Discover now