159 40 18
                                    

یک صبح دیگه شروع شده بود و تیونگ توی بیمارستان بود  . همراه گوشی و تخته شاسیش توی سالن ها میچرخید چند تا قرار ملاقات رو گذرونده بود و چند تا بیمار رو هم معاینه کرده بود .

بعد از همه این ها وقت دیدار با جهیون ، پسرخاله جانی ، فرا میرسید .

قرار پزشکی دیروز براش متفاوت با تمام قرارهایی بود که تا الان داشت . در دیدار دیروز با جهیون ، اون باعث شده بود تیونگ مثل دکترای تازه به دوران رسیده جلوه کنه . به این خاطر که تمام مدت به بیمارش زل زده بود و یه جورایی توسط بیمارش هیپنوتیزم شده بود .

این حسش درست نبود .

از اونجایی که جانی نگران این بود که نکنه جهیون به دنبال سابقه خانوادگیشون ، بیماری ای داره یا نه امروز تیونگ چند تا تست برای جهیون آماده کرد بود تا از وضعیت قلب جهیون مطلع بشه .

تیونگ به ساعت نگاه کرد و وقتی متوجه این شد که زمان دیدار با پسر فرا رسیده ، دستپاچه شد .

دکتر جوون سعی کرد خودش رو آروم کنه که صدا در به گوشش رسید .

قبل از این که جهیون در رو باز کنه ، خودش رو مرتب کرد .

جهیون در رو باز کرد و همونطور که به داخل حرکت میکرد به دکتر لبخند زد . لبخند از روی لبش کنار نمیرفت و تیونگ لرزش قلبش رو به خوبی حس میکرد .

صبح بخیر دکتر لی " جهیون گفت .

صـ - صبح بخیر جهیون برای تست ها اماده ای ؟ " تیونگ لبخند کوچیکی به جهیون تحویل داد .

جهیون سر تکون داد . تیونگ به صندلی رو به روش اشاره کرد و از جهیون خواست که بشینه . بیمارش هم به اطاعت از اون روی صندلی نشست .

تیونگ گلوش رو صاف کرد و بعد از نرمش کوتاهی به گردنش ، تست رو شروع کرد .

تیونگ با یه پرسش و پاسخ کوچیک شروع کرد . ازش درباره علائمش پرسید و خواست تا سابقه خانوادگیش رو توضیح بده .

تیونگ به تمام حرف های بیمارش گوش داد اما برای چند لحظه خیره بهش موند و وقتی از افکارش بیرون اومد که جهیون دستش رو جلوی صورتش گرفت و تکون داد .

دکتر ؟ "

آ..آه اوکی تموم شد ؟ " تیونگ پرسید .

جهیون در تایید سوال دکتر سر تکون داد .

خـ-خب بریم بعدی ... "

تیونگ برگه ی روی تخته شاسیش رو بلند کرد . البته نه به خاطر این که به برنامه کاریش نگاه کنه . اون این کار رو کرد تا لپ های صورتیش رو از چشم های پسر پنهون کنه .

Fixed.-JaeYong [Book 1 of the Mend Trilogy][Per. Translate]Where stories live. Discover now