:"تولدت مبارک...تولدت مبارک جیسونگی...تولدت مبارک."
بعد تموم شدن شعر جیسونگ سرشو جلو برد و تمام شمع های روی کیکه بزرگش رو فوت کرد.
لیسا با لبخند واسه داداش کوچیکش که الان شونزده سالگی رو تموم کرده بود دست میزد.
:"دیگه داری بزرگ میشی مرد کوچک."
پادشاه یا همون پدرشون همونطور که دستش روی شونه ی جیسونگ بود با لحن جدی ایی گفت.
جیسونگ تعظیمی کردو گفت:"ممنونم پدر."
بعد اون نوبت ملکه یا مادرش بود.
:"امیدوارم که شیطوون بازیات امسال کمتر شه."
گفت و بوسه ایی روی گونه ی پسره شیرینش کاشت.
لیسا با ذوق جلو اومد و جیسونگ رو توی بغلش فشار داد،جوری که صدای استخوناشو شنید.
:"لی..سا...ولم کن...خفه شدم."
جیسونگ به سختی گفت و همزمان سعی میکرد خودشو از توی بغله خواهرش رها کنه.
لیسا کلی بوسه روی تمام صورت داداشش کاشت و دوباره سفت بغلش کرد که باعث شد جیسونگ پوکر بشه و منتظر بمونه تا خفه شه و روزه تولدش به روزه مرگش تبدیل بشه.
لیسا بلخره تصمیم گرفت جدا شه و با لبخند بزرگی که روی صورتش بود توی گوشش بگه:"کادوت توی اتاقته...باید با احتیاط ازش استفاده کنی داداش کوچیکه."
چشمای جیسونگ برقی زد.میدونست که لیسا به خوبی اونو میشناسه و مطمعنا عاشق کادویی میشه که بهش میده.
بعد از اون اشراف زاده های دونه دونه برای تبریک جلو میومدن...
این یه جشن تولد بود یا جشن عروسی؟
ولی دور از انتظار نبود که تک پسر شاه،تولدی به این با شکوهی نداشته باشه.با دیدن پسری که دور ازش، پشت جمعیت ایستاده ناخودآگاه لبخندی زد و سرشو از خجالت پایین انداخت.
مادرش کنارش ایستادو اروم زمزمه کرد:"سخنرانیه خوبی داشته باشی عسلم."
دهنشو باز کرد که اعتراض کنه اما مادرش کمرشو گرفت و به جلو هلش داد و نتونست چیزی بگه.
چرا یه نفر هرسال واسه تولدش باید سخنرانی کنه؟خیلی بی معنی بود.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد جملاتی که یک هفته ی کامل با کمک لیسا سعی در حفظ کردنشون داشت رو به ذهن بیاره.
چشماشو باز کرد و به جمعیتی که پایین پاش بودن نگاهی انداخت.
برای باره دوم چشمش به پسر مومشکیه مورد علاقش افتاد.
مینهو دستشو مشت کرد و به نشونه ی تو میتونی تکون داد.
اگر میگفت الان استرسش کمتر شده دروغ نگفته بود.
اون پسر براش مثله یه آرامبخش بود.
YOU ARE READING
𝑬𝒀𝑬𝑷𝑯𝑰𝑳𝑰𝑨
Fanfictionداستان دختری که عشق زندگیش رو توی دریا پیدا کرد. -.چشمات...عجیبن. +.اوه..من باید برم... کاپل اصلی=جنلیسا کاپل فرعی=مینسونگ(استری کیدز) ژانر=درام،اسمات،زندگی روزمره،پری دریایی،رمنس نویسنده=yashgin:)) Best Ranks: #1 جنلیسا #1بلکپینک #1 لیسا #1جنی #1...